جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 142
فصل ۱۴۲ - در برابر زامبی ها
قبل از اینکه نیروهای مسلح تازه تشکیل شده بتوانند به آنچه در حال رخ دادن بود واکنش نشان دهند، بایزهمین قبلاً در یک چشم به هم زدن فاصله سیصد متری را طی کرده بود.
بدنش هر لحظه در نقطهای متفاوت ظاهر و در ثانیه بعد سر دهها زامبی بهصورت همزمان به آسمان پرتاب شد.
فو شوفنگ با تعجب فریاد زد: «عجب قدرتی!» اگرچه او قبلاً به سطح بیست نزدیک شده بود، اما حتی او نیز قادر نبود تا حرکات بایزهمین را تا پیش از متوقف شدنش ببیند.
با ۲۰۱ امتیاز چابکی، بایزهمین فعلی به سادگی هیولایی بود که سرعتش را میشد تا بیستبرابر انسانهای عادی قبل از رسیدن ثبت روح به زمین دانست. اگرچه فو شوفنگ سریع بود، اما هنوز فاصله زیادی بین او و بای زهمین وجود داشت.
چشمان کانگلان نیز با نوعی تعجب و تحسین برق زد که همین نشان میداد تا چه اندازه جایگاه بایزهمین در قلبش افزایش پیدا کرده. مهم نیست که چند بار مبارزه او را میدید، هرگز از قدرت او متعجب نمیشد.
آن دو به یکدیگر نگاه کردند و سریع به جلو حرکت کردند تا به مبارزه بپیوندند.
اگرچه به اندازه بایزهمین هیولا نبودند، اما فو شوفنگ از پنجه یک متری یکی از گربههای وحشی مرتبه اول استفاده کرد تا جان دشمنانش را بگیرد.
در مورد کانگلان هم، او نتوانست از مهارت ابر سمی خود در برابر زامبیها استفاده کند زیرا متأسفانه تأثیر مناسبی بر روی آنها نداشت. بنابراین، برای جلوگیری از آسیب دیدن، او در گوشه ایستاد و به طور اتفاقی سر زامبیهای اطراف را جدا کرد.
در مورد سایر افراد مسلح اما... هیچ یک از آنها قبل از اینکه سر زامبیها به پرواز درآید، چیزی از نحوه مبارزه نمیدیدند.
تنها در عرض پنج دقیقه، بیش از پانصد زامبی نابود شدند. از این پانصد عدد، بیشتر آنها مطمئناً طبیعی توسط بایزهمین کشته شده بودند. یکی از دلایل بیباک بودن زهمین این بود که او تنها فرد در این محل بود که آیتمی داشت که به او کمک میکرد از آسیب دیدن توسط زامبیها مصونیت داشته باشد.
خون مانند رودخانه در طول...
کتابهای تصادفی
