فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 148

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۱۴۸: شانگوان مرتبه اول(بخش ۱)

دوازده گابلین کوچکِ حدوداً یک متری، دور پایین‌تنه‌ي خود پارچه‌های پاره شده بسته بودند که به سختی قسمت کثافتی از پایین بدنشان را می‌پوشاند. با این حال، واضح ترین تمایز با گابلین بزرگ جدا از اندازه و شکم بزرگ‌شان، اسلحه‌های آنان بود.

در حالی که گابلین چاق استخوان سفید بزرگی در دست داشت، گابلین‌های کوچک‌تر دارای کمان‌های چوبی در دست و یک تیر کوچک با تیرهای از جنس استخوان در پشت خود داشتند.

«شماها جاده رو دنبال کنید و دنبال بای‌زه‌مین و بقیه برگردید!» شانگوان با آرامش دستور نهایی‌اش را داد و بدون اینکه منتظر پاسخی از رانندگان کاروان باشد به سمت جنگل پشت سر حرکت کرد.

با دیدن ناپدید شدن او در سایه‌ها، بزرگ‌ترین گابلین چند کلمه را فریاد زد و با سرعت تمام همه‌شان او را تعقیب کردند در حالی که گابلین‌های کوچکتر هم کلماتی را فریاد زده و به سرعت دنبالش می‌دویدند.

رانندگان تعلل نکردند و با عجله وسایل نقلیه را به حرکت درآوردند و پس از برپا کردن یک گرد و خاک بزرگ، خیلی زود در افق به سمت روستای آغازین ناپدید شدند. زه‌مین و بقیه در حال حاضر هنوز در اردوگاه بودند.

* * *

به دلیل وجود مانا، جنگل‌ها و گیاهان جهش‌ پیدا کرده بودند.

شانگوان به مدت پنج دقیقه دوید و تنها چیزی که دید سبز بی‌پایان بود. با دانستن اینکه عمیق‌تر رفتن در جنگل‌های بزرگ برای او خوب نیست، اما پس از مدتی در وسط یک محوطه بزرگ ایستاد چرا که متوجه شده بود هاله گابلین بزرگ به طور ثابت روی او متمرکز شده و مشخصا معنای این اتفاق این بود که با این سرعت فعلی نمی‌توانست آن هیولاها رو پشت سر بگذارد.

بلافاصله پس از توقف، باد شدیدی ایجاد و شانگوان به سرعت چند قدم عقب رفت و اینکار باعث شد که تیرهای استخوانی هدف‌شان را گم کرده و در عوض به زمین و درختان پشت سر برخورد کنند.

«کیهیهی...؟!»

گابلین چاق از سایه‌های جنگل بیرون آمد و در حالی که به او نگاه می‌کرد بلند خندید و با زبان زشت خود لب‌های خشکش را لیسید.

اگرچه گابلین داستان‌های فانتزی لزوماً با این موجودات روبه‌روی شانگوان یکسان نبودند، اما با توجه به چشمان و نگاه هوس‌آلود‌شان وقتی به زن زیبای مقابل خود نگاه می‌کردند، حداقل از نظر کریه بودن در یک سطح قرار داشتند.

شانگوان هرگز زنی نبود که اهل کلمات باشد، بنابرای...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی