NovelEast

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 350

تنظیمات

فصل350ـ روبروشدن با پنج گابلین مرتبه دو

بای زه‌مین نمی‌دانست که درحال حاضر دقیقا با چند دشمن روبرو بود. پی بردن به شمار دقیق تعداد نفرهای تشکیل دهندهٔ لشکر سبز رنگ گابلین‌ها که هزاران هزار گابلین را تا دوردست‌ها گسترانده و تمام دید او را فرا گرفته بود، کار آسانی نبود.

بای زه‌مین هیچ راهی برای پی بردن به تعداد دقیق گابلین‌هایی که در محدوده حمله شمشیر خون غول پیکر قرار می‌گرفتند نداشت اما، او اطمینان کامل داشت که حداقل ده‌ها هزار گابلین، درست در همان لحظه‌ای که شمشیر خون غول پیکر با زمین برخورد کرد کشته شده بودند.

اغلب گابلین‌های کشته شده، گابلین‌هایی با قدرت روح دسته بندی نشده بودند اما، بای زه‌مین در میان آنها حضور چند قدرت روحی متعلق به موجودات مرتبه اول را نیز احساس کرد. این بدان معنا بود که حتی موجودات مرتبه اول نیز نمی‌توانند در برابر حملات بای زه‌مین مقاومت کنند، حتی اگر او تمرکز خود را انحصارا بر روی آنها معطوف نکرده باشد. البته این امر تنها به این دلیل امکان‌پذیر شده بود که سلاح خونی، حاوی بیش ‌از۲۰۰ امتیاز مانا بود و با بیش از ۷۵۰ امتیاز قدرت خالص استفاده می‌شد.

با این حال، بای زه‌مین در قلب خود می‌دانست که این گابلین‌های دسته بندی نشده و مرتبه اول تنها سربازان و فرماندهان ارتش گابلین‌ها هستند و ژنرال واقعی هنوز خودش را نشان نداده بود.

«اوه؟ انتظار نداشتم که به جای یک نفر، پنج نفر باشید.» بای زه‌مین در حالی که چشمانش را ریز کرده بود با کمری صاف ایستاد و با دیدن منظره‌ای که به استقبال او آمده بود، لبخند زد.

ارتش گابلین‌ها که همانند دریایی عظیم بود، به گونه‌ای که بنظر می‌رسید این کار را هزاران بار تمرین کرده باشند، بسیار هماهنگ، یکپارچه و منظم باز شد و پنج سایه به آرامی از پشت آن بیرون آمدند. این پنج سایه با تکبر به جلو گام برمی‌داشتند و با وجود اینکه صورتشان ۱۰۰٪ مانند چهرهٔ یک گابلین بود اما، نگاه متکبرانه حاضر در چشم‌هایشان و لبخند مغرورانهٔ کنج لب‌هایشان بسیار آشکارتر از آن بود که بتوان این موضوع را که هوش این گابلین‌ها به سطح بالایی رسیده است نادیده گرفت.

بای زه‌مین تنها مقدار بسیار اندکی مضطرب شد،‌ زیرا به نوعی متوجه شد که هوش این پنج گابلین حداقل با هوش یک انسان نوجوان برابری می‌کند. اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، اصلا خبر خوبی نخواهد بود زیرا؛ مبارزه با دشمانی بی‌بهره از هوش و خرد، بسیار آسان‌تر است از مبارزه با یک دشمن باهوش.

با جرقه زدن این اندیشه در ذهن بای زه‌مین، چشمان او سرد شد و اراده‌ی کشتن در قلبش، به حدی رسید که یک هاله قرمز کم‌ رنگ، بر اثر افشای ناخودآگاه قدرت روح، بدنش را احاطه کرد.

«کاکاکا! مرد انسان، تو قدرتمندی! می‌تونم حسش کنم!»

گابلینی که پوست آن کمی متمایل به آبی بود و اندازه‌اش با یک انسان بالغ قابل قیاس بود، درحالی که با تحقیر به بای زه‌مین خیره شده بود، به شدت می‌خندید.

«با این حال، تو هنوز هم یک موجود مرتبه اول ضعیفی. حتی نمی‌شه با یکی از ما مقایست کرد، چه برسه به هر پنج نفرمون باهم!»

گابلین یک شمشیر ساخته شده از استخوان، که ظاهر بسیار عجیبی داشت را در دست خود تکان داد و یک هاله سبز رنگ از بالای تیغه آزاد شد.

سوووووش!

تیغه‌ی باد مانندی به سمت بای زه‌مین پرواز کرد. بای زه‌مین حتی از این فاصلهٔ دور هم می‌توانست تیزی لبهٔ تیغه‌ی باد مانندِ درحال نزدیک شدن را احساس کند. با این حال، او از موقعیت خود تکان نخورد و چهره‌اش همچنان خونسرد باقی‌ماند.

سوووووش!

تیغهٔ باد مانند، با فاصلهٔ یک اینچ از گونهٔ چپ بای زه‌مین عبور و در این حین یک یا دو تار موی او را برید و سرانجام به ساختمان ویران شدهٔ پشت سر بای زه‌مین برخورد کرد.

در ابتدا اینگونه بنظر رسید که تیغه باد مانند در آن سوی دیوارهای ساختمان ناپدید شده است اما، بلافاصله اتفاق غیرقابل تصو...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی