جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 472
چپتر 472 - دو حملات: تانات مرتبهی چهارم در برابر بای زهمین مرتبه اول (بخش 3)
اگر بای زهمین مجبور بود مردی را که به تازگی در برابر او ظاهر شده بود، در یک کلمه توصیف کند ، شاید فقط کلمه کوه برای چنین توصیفی دقیق باشد.
کوهی به خاطر عظمتش.
کوهی به خاطر ابهتش.
کوهی به خاطر قدرتش.
بای زهمین احساس می کرد که کوهی مدام بدنش را به پایین فشار می دهد.
شکی نیست که لیلیث اسرارآمیزترین و قدرتمندترین موجودی بود که بای زهمین تا به امروز با آن روبرو شده بود. تسلط و کنترل او بر قدرت خودش به قلمروی غیرقابل درکی رسیده بود که بای زهمین نمی توانست تصورش را بکند، این قدرت آنقدر فرای درک بای زهمین بود که او حتی نمی دانست که قدرت لیلیث چقدر مهیب تر از تصوراتش بود.
بنابراین، هاله و فشاری که بای زهمین از بدن مرد مقابلش احساس می کرد، بدون شک وحشتناک ترین چیزی بود که او تا به حال احساس کرده بود.
بای زهمین واقعاً شبیه یک قایق چوبی کوچکی در میان دریایی خروشان بود که منتظر است توسط امواج قدرتمند بلعیده شود.
تفاوت قدرت روح بین بای زهمین و امپراطور آنقدر زیاد بود که اگرچه قدرت روح اولی در مقایسه با قدرت روح دومی بسیار خالص تر بود، فایده ای نداشت. در واقع تفاوت سطح های آن ها بسیار زیاد بود و علاوه بر این ها، این واقعیت که امپراطور تانات توانسته بود که وارد مرتبه چهارم شود به این معنی بود که او حتی در میان نوابغ هم نابغه بود. همچنین، امپراطور تانات موجودی بود که پس از بلعیدن سنگ های روح بسیار، آمار خیلی از موجودات قدرتمند را جذب کرده بود.
از آنجایی که تفاوت در سطوح بین هر مرتبه با صعود از یک مرتبه به مرتبه دیگر افزایش مییابد، دشواری مبارزه با موجوداتی از یک مرتبه بالاتر به طور طبیعی به طور تصاعدی افزایش مییابد، چه برسد به باي زهمين كه در مقابل حريفي از سه مرتبه بالاتر از خودش است!
صرفاً این واقعیت که بای زهمین توانست در مقابل فشار موجود مقابل خود ایستادگی کند و به زانو نیفتد و همزمان از شوانگوان بینگ شو كه پشت سر خود بود در برابر هاله امپراتور محافظت کند، برای تعداد بی شماری یک شاهکار شگفت انگیز بود.
در حالی که بای زهمین در حال تحليل امپراتور بود، به نظر می رسید که امپراطور نیز او را بررسي می کند.
پس از چند ثانیه که ابدیتي به نظر می رسید، صدایی عمیق و باشکوه مانند رعد و برق به بای زهمین رسید:
«آیا شما کسی هستید که به زندگی همسر این امپراطور پایان دادید؟»
بای زه مین سرش را بلند کرد و بدون ترس مستقیم در چشمان امپراتور نگاه کرد. در حالی که پشتش مانند نیزه ای صاف و استوار بود، بدون درنگ پاسخ داد:
«برام سواله كه همسر تو كدومشون بود؟ من امروز خيليا رو کشتم.»
امپراطور اصلاً عصبانی به نظر نمی رسید ، حداقل حالت صورتش تغییری نکرد. با این حال، برای افرادی مانند بای زهمین و شوانگوان بینگ شو که پس از گرفتن جان بسیاری از موجودات به شدت نسبت به نيت قتل ساطع شده از دشمن حساس بودند، واضح بود که این مرد قطعاً خوشحال نیست.
«این امپراطور باید اعتراف کند که شگفت زده شده است زیرا این امپراطور انتظار نداشت روزی نه تنها با یک، بلکه دو استعداد باورنکردنی مانند هر دوی شما ملاقات کند.» امپراطور تانات ظاهراً نمیخواهد به موضوع قبلی ادامه دهد و در عوض به بای زهمین نگاه کرد همانطور که آرام گفت: «از ديد اين امپراطور، هر دوی شما موجوداتی هستید که مقیاس قدرت آنها باید درجه اول 50 باشد. در رابطه با ثبت روح نيز... علاوه بر این، با قضاوت بر اساس اینکه چگونه از خانمی که پشت سرتان هست محافظت می کنید، این امپراطور می تواند فرض ک...
کتابهای تصادفی

