NovelEast

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 690

تنظیمات

فصل ۶۹۰: بای زه‌مین در مقابل دشمنان مرتبه سوم!

بای زه‌مین بلافاصله قضاوت کرد که حمله دریافتی نه تنها به سمت سر او بود، بلکه متوجه شد که با توجه به اینکه بدنش در حال حاضر از کنترلش خارج شده بود، نمی‌توانست از آن جاخالی دهد. غریزه‌اش به‌طور خودکار او را به انجام کاری واداشت که احتمالاً سریع‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای جلوگیری از صدمه دیدن بدون بیش از حد آشکار کردن برگه‌های برنده در مواجهه با دشمنان هوشمند بود.

صدای غرش حیوانات از دهانش بیرون آمد و فوراً مبارزه با مهارت غرش فعال شد و موج صوتی وحشتناکی را به سمت حمله فرستاد. اما این کل قضیه نبود زیرا بای زه‌مین دستکاری جاذبه را نیز فعال کرد تا مسیر حرکت بدن خود را تغییر دهد و حتی پس از سرمایه‌گذاری ۵۰ امتیاز مانا، موفق شد یک سپر خونی جلوی بدنش بلند کند.

تمام این‌ها در کمتر از یک ثانیه!

بووووووووم!!!

بلافاصله پس از آن انفجار مهیبی رخ داد که اطراف را به لرزه درآورد و جسم بای زه‌مین که بر اثر مهارت دستکاری جاذبه روی زمین کشیده شده بود، چند ده متر غلتید تا بتواند با یک پرش از جای خود بلند شود.

بای زه‌مین وقتی دید که سپر خونی که بلند کرده بود ۸۰ درصد از بین رفته و شوک قبلی آنقدر قوی بود که اندام‌های داخلی‌اش را کمی تکان داد، اخم کرد. اگر او فریاد جنگ را برای تضعیف قدرت حمله دشمن فعال نمی‌کرد، ممکن بود سپر به‌طور کامل از بین برود و آسیب‌های جزئی را متحمل شود که در طول مبارزه بدتر می‌شد و شانس او را برای زنده و پیروز بیرون آمدن کاهش می‌داد.

بای زه‌مین سرش را که بلند کرد، دید که در فاصله ۲۰۰۰ متری مورچه بافنده آبی دیگری با چشمانی پر از قصد قتل‌ به او خیره شده است. با این حال، این مورچه بافنده آبی دوم، متفاوت از مورچه بافنده قبلی، یک کمان استخوانی دو متری بلند و بسیار محکم داشت.

کماندار؟ بای زه‌مین بلافاصله اخم کرد و متوجه شد که اوضاع دارد اعصاب خورد کن می‌شود.

اما وقت نداشت زیاد فکر کند وقتی حمله جدیدی از زاویه‌ای کاملاً متفاوت نسبت به قبل حواسش را جمع کرد و بدون هیچ گزینه دیگری کاری نداشت جز کوبیدن محکم روی زمین و چند صد متر عقب‌نشینی درست قبل از اینکه انفجار رعدآسای دیگری داخل سالن غرید.

با نگاهی به سمت راست، بای زه‌مین دید که کمی بیش از ۵۰۰ متر دورتر، دومین مورچه بافنده کماندار آبی رنگ ظاهر شد که یک تیر استخوانی جدید روی کمان خود می‌کشید تا برای حمله جدید آماده شود.

بای زه‌مین نچ نچ کرد و برای اولین بار قیافه‌اش جدی شد.

اگرچه او توانایی مبارزه با موجودات مرتبه سوم و احتمال زیاد پیروز بیرون آمدن از نبرد را داشت، این برای موجودات معمولی مرتبه سوم صدق می‌کرد و نه برای مورچه‌های بافنده با قدرتی قابل مقایسه با اوج موجودات مرتبه سوم… این درباره مبارزه ۱ به ۱ صدق می‌کرد، نه مبارزه ۳ به ۱!

جیغ!

فریادی خشمگین توجه بای زه‌مین را به خود جلب کرد و وقتی به چپ چرخید دید که مورچه بافنده‌ای که قبلاً به او اصابت کرده بود، بالاخره از جایش بلند شد. این موجود با چشمانی که از عصبانیت می‌سوخت به او نگاه می‌کرد و بر خلاف قبل نه تنها یک چشمش را از دست داده بود بلکه بازوی راستش اکنون بی‌حرکت در کنار بدنش آویزان بود.

بای زه‌مین دیگر فکر نکرد و درنگ نکرد. تصمیم گرفت این بار حرف‌های قبلی لیلیث را کاملاً جدی بگیرد.

«بهتره هرچه زودتر این مورچه‌های لعنتی رو بکشم قبل از اینکه دردسرهای بیشتری ظاهر بشن.» بای زه‌مین دندان‌هایش را به هم فشرد و بدون معطلی حرکت صاعقه را فعال کرد.

بوم!

انفجار کوچکی در داخل سالن بزرگ طنین انداز شد و رعد و برق آبی شروع به سوسو زدن در اطراف بدن بای زه‌مین کرد و سه مورچه بافنده آبی را غافلگیر کرد.

بای زه‌مین به سه مورچه بافنده فرصت نداد زیاد فکر کنند و بلافاصله دو کلون کامل از خود ساخت و با سرعت برق چندین بار با آن‌ها مخلوط شد.

سه مورچه بافنده آبی رنگ موجوداتی متمرکز بر قدرت و استقامت بودند، بنابراین هرچند چابکی‌ این موجودات به هیچ وجه پایین نبود، با چابکی بای زه‌مین در حالت عادی‌اش نیز قابل مقایسه نبود؛ چه برسد به الان که او حرکت صاعقه را فعال کرده بود.

درست زمانی که دو کماندار نگاه‌های خود را رد و بدل می‌کردند و کمان‌های خود را بالا می‌بردند و در همان زمان آماده حمله و نابودی دشمن می‌شدند، حرکاتشان دوباره برای یک لحظه متوقف شد زیرا سه انسان یکسان در سه جهت مختلف به‌طور همزمان هجوم آوردند.

تنها برای یک لحظه کوتاه بود که سه مورچه بافنده گیج شدند زیرا اگرچه هر سه موجوداتی بودند که می‌توان هوش آن‌ها را با هوش یک انسان بالغ مقایسه کرد، تجربه واقعی آن سه عمدتاً محدود می‌شد به زندگی در کلونی و آن چند بار که برای شکار جانوران در رشته کوه اطراف، بیرون رفتند. این اولین بار بود که آن‌ها چنین مهارت عجیبی را می‌دیدند، پس طبیعتاً قبل از واکنش برای یک ثانیه گیج شدند.

...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی