جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 712
فصل ۷۱۲: آغاز جنگ و حرم*سرای سلطنتی
پس از اینکه بای زهمین وضعیت کنونی امور را برای مادرش توضیح داد، یی لینگر سرانجام یک ایده کلی از آنچه در حال رخ دادن بود و آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد به دست آورد.
با تکامل زمین، مانای جهان سنگینتر از قبل میشود. که منجر به این میشود که همه موجودات زنده قویتر شوند. در حالی که درست بود که انسانها نیز با رسیدن تکامل به نقطهای خاص، قویتر میشدند، اما قدرت نژادهای دیگر چیزی بود که چیزی جز خبر بدی برای نژاد ضعیفتر بشر نیست.
بسیاری از چیزها از بسیاری جهات چالش برانگیزتر میشوند، خطر به حدی افزایش مییابد که برخی از افراد قویتر ممکن است با کوچکترین بیاحتیاطی جان خود را از دست بدهند. حتی بدتر از آن، بسیاری از تأسیسات انسانی قطعاً این بار نابود خواهند شد که منجر به مرگ هزاران، دهها هزار و احتمالاً صدها هزار نفر خواهد شد.
بای زهمین در حالی که با چشمانی پیچیده به وضعیت بیرون نگاه میکرد، از درون خود آهی کشید: «متعجبم که چه تعداد تکامل دهنده روح یا انسانهایی که تا الان سخت جنگیدن، این بار جون خودشونو از دست میدن.»
در آسمان، رعد و برق مدام میغرید و صاعقه چنان بلند میپیچید که زمین بهطور غیرقابل کنترلی میلرزید. روی زمین، جانوران جهش یافته با چشمان خون آلود از جنگلهای مختلف میدویدند، برخی با یکدیگر میجنگیدند و همنوعان خود را میبلعیدند، در حالی که دیگران به سادگی به هر سمتی میدویدند و هر چیزی را که به سر راهشان میآمد از بین می بردند.
شیایا ناگهان یک قدم به جلو برداشت و به سمت شمال غربی اشاره کرد، صدای او مضطرب و حتی فوری به نظر میرسید: «رهبر، اونجا رو نگاه کن!»
بای زهمین به سرعت به سمتی که شیایا اشاره کرده بود نگاه کرد و نیازی به بزرگنمایی روی صفحه هولوگرافیک نداشت تا بفهمد او چه چیزی را میخواهد ببیند.
در فاصله تقریباً ۵ کیلومتری شمال، چندین انفجار نورانی به رعد و برق در آسمان پیوستند و در اطراف جرقه زدند. سنگهای خرد شده در همه جا پرواز میکردند و بخشهایی از یک جنگل بزرگ با سرعت بسیار زیاد از بین میرفت. واضح بود که حداقل دو موجود قدرتمند در جنگل با یکدیگر میجنگند.
بای زه مین چشمانش را ریز کرد و همزمان با کاهش سرعت پرواز کشتی جنگی، با صدایی عمیق دستور داد: «توپ ثانویه شماره ۹، در جهت شمال غربی نشانه گیری کن. مختصات ۴۰.۲۱۶۱۲ ۱۱۶.۲۳۴۷۱.»
بخش کوچکی از صفحه هولوگرافیک جدا شده و حرکت توپ را نشان میداد. دایره جادویی قرمز رنگ روشن شد و بر روی دهانه توپ ثانویه درخشید، اما چون به بای زهمین برای دادن دستور اولیه نیاز داشت، نیرو را حرکت نداد. شیایا با کنجکاوی پرسید:«رهبر، چرا فقط شلیک نمیکنی و کار همه اونا رو تموم نمیکنی؟»
موجوداتی که در آنجا میجنگیدند بر اساس ویرانی که ایجاد میکردند قطعاً در مرتبه دوم بودند و به وضوح بالاتر از سطح ۶۰، اگر کسانی که در جبهه میجنگیدند زامبیها یا جانوران جهشیافته بودند، قطعاً باید قبل از فرار یکی از آنها نابود میشد تا از قدرتمندتر شدن آنها جلوگیری شود و روزی خطری برای بشریت به نمایش نگذارند.
در این مرحله از آخرالزمان، موجودات طبقه بندی نشده اساس یک نژاد را نشان میدادند، موجودات مرتبه اول آنچه بودند که یک نژاد را زنده نگه میداشتند، آخرین اما نه کم اهمیت، موجودات مرتبه دوم؛ آنها نماینده حال و آینده و نگهبان بودند.
در مورد موجودات مرتبه سوم، آنها رهبران، خالقان و ویرانگرها بودند. وقتی بای زهمین با آرامش پاسخ داد، شیایا همراه با یی لینگر سری تکان دادند: «اول میخوام مطمئن بشم که انسانها رو درگیر نمیکنه.
اگر یکی از نیروهای جنگی از نژاد بشر بود، بهتر است او را به خدمت بگیریم تا اینکه او را بکشیم. اگرچه شانس کم بود، اما ۰٪ نبودند.
نبرد به زودی پس از چند ثانیه به اوج خود رسید و به نظر میرسید که موجودات درگیر در نبرد مرگبار صبر خود را از دست دادهاند زیرا شروع به استفاده از حم...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
