NovelEast

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 792

تنظیمات
فصل ۷۹۲ : حمله نژاد شیطانی (قسمت ۱)
جنگل پیشینیان یکی از بزرگترین جنگل‌های قلمرو پادشاهی گیلز بود. منطقه­ای که آن را تحت پوشش قرار می‌داد به­قدری بزرگ و وسیع بود که می‌توان آن را کشوری با وسعتی قابل­توجه در نظر گرفت. دلیل بزرگی استثناییش این واقعیت بود که حتی با انتشار تشعشعات در همه­جا، پس از انفجار موشک اتمی، شاه فیلیپ تخمین زد که تنها یک­بیستم از کل جنگل‌های باستانی تحت­تأثیر قرار گرفته.
با توجه به اینکه موشک هسته‌ای که شوان‌­یوان ونتیان پرتاب کرده بود، تقریباً قدرتش دو برابر قدرت بمب اتمی‌ای بود که زمانی بمب‌افکن‌های آمریکایی با آن به هیروشیما حمله کردند و به جنگ جهانی دوم پایان داد، اکنون می‌توان اندازه این جنگل را بهتر تصور کرد.
در آنجا، انواع جانوران و گیاهان جهش­یافته ساکن بودند. با این­حال، جانوران و گیاهان جهش­یافته تنها ساکنان جنگل قدیم نبودند.
یک جانور قهوه‌ای با قد چهار متر با استخوان یک جانور جهش‌یافته در دست راستش که شبیه شمشیر بزرگی بود اما پوستش سبز تیره بود، درحالی­که حداقل پنج­هزار موجود مشابه را هدایت می‌کرد، با عصبانیت غرید...
بای زه‌مین درحالی­که بدنش از میان درختان جنگل عبور می‌کرد تا تعقیب کنندگانش را گمراه کند، نچ­نچی کرد: «این اورک‌ها واقعاً خسته نمی‌شن؟ با وجود اندازه‌شون به طرز تعجب­آوری سریعند.» 
در مورد علت تعقیبش...
 
«تو رهبر اورک‌هایی رو که منطقه غربی این جنگل رو اشغال کردن کشتی و حتی سر همسر رهبر رو بعد از نفوذ مخفیانه به قلمروشون بریدی، واقعاً فکر می‌کنی که اونها از تعقیبت دست می‌کشن فقط به­خاطر این­که دلت می‌خواد؟» لیلیث درحالی­که نمی‌دانست بخندد یا گریه کند این را گفت، و او را از نزدیک دنبال کرد.
پنج روز از زمانی که بای زه‌مین عمداً با دومین شاهزاده پادشاهی گیلز سرد رفتار می‌کرد گذشته بود. 
پس از اینکه سرافینا با غم و خشم از اتاق بیرون دوید، بای زه‌مین تصمیم گرفت که دیگر در قلعه نماند و پس از جاگذاشتن یک سنگ روح مرتبه سوم، با استفاده از مهارت نامرئی شدن و تاریکی شب به‌عنوان پوشش، آنجا را ترک کرد.
یک سنگ روح مرتبه سوم قطعاً یک گنج بزرگ حتی برای پادشاهی گیلز بود. این بدان معناست که حتی او هم در نبرد مرگ و زندگی با یک دشمن که ممکن است سنگ روح درجه سوم داشته باشد، 100٪ ایمن نبود. از نظر منطقی بدهی کمک به بای زه‌مین به­نوعی تسویه شده بود. با این­حال، بای زه‌مین آن را به این شکل ندید. این به این دلیل بود که دومین شاهزاده گیلز، سرافینا دی­گیلز، کاری برای او انجام داده بود که بای زه‌مین به­سختی قادر به جبران آن بود.
علی­رغم قدردانی و حسن‌نیتش نسبت به او، می‌دانست که ماندن و تماس طولانی‌تر با او، هم در کوتاه‌مدت و هم در درازمدت ضرر بیشتری نسبت به فایده دارد. پس چنین کاری کرد.
در طی آن پنج روز، بای زه‌مین بیشتر وقت خود را به شکار در جنگل باستانی گذرانده بود. انواع موجودات را بدون توجه به نژادشان شکار می‌کرد و به جز خوابیدن بر بالای درختان بلند به مدت ۲-۳ ساعت در روز و توقف برای غذا خوردن به مدت سی دقیقه، یا رفتن به شهر خرس برای فروش اجساد هیولا پس از برداشتن سنگ از سرشان کار دیگری نمی‌کرد.
بای زه‌مین درحالی­که از بالای شانه‌اش به اورک‌های سرسخت نگاه می‌کرد، عادی گفت: «با مرگ رهبر اورک‌ها و سقوط همسرش، اورک‌های بخش غربی جنگل به­زودی دچار اختلاف می‌شن تا ببینن رهبر جدید کیه و احتمالاً از کنترل خارج می‌شن. اما هیچ کدوم اینا مشکل من نیست.» 
آنها همه‌ی نیروگاه‌های موجود در میان تکامل‌دهنده‌های روح نژاد اورک‌ها بودند، و همه در مرتبه دوم بودند، درحالی­که کسی که اکنون آنها را رهبری می‌کرد در سطوح اولیه مرتبه سوم بود.
«تا وقتی که سر این دو تا رو به پادشاهی نجیب گیلز ببرم، می‌تونم اون میوه لعنتی رو به‌دست بیارم تا یه­بار برای همیشه بقیه روحم به طور کامل درمان بشه.» بای ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی