فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 826

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 826­: شهرستان درنه

 
 
در معمولی­ترین کوهی که توسط نیروهای ارتش استفاده می­شد، اسبی با چشم قرمز که 65+ امتیاز چابکی را به سوار خود اضافه کرد، اما توانایی رزمی قابل ذکری نداشت، بای زه‌مین را برخود حمل می‌کرد و او به دیوار بزرگی که از شهر محافظت می‌کرد خیره شده بود.
دیوارهای کاملاً سفید، بدون شکاف، گویی هرگز هیچ نوع حمله دشمنی را تجربه نکرده­اند و گویی زمان خود نمی­تواند دفاع آنها را ضعیف کند. 
با این­حال، پس از تقریباً یک ماه کامل در این دنیا، بای زه‌مین آموخت که ظاهر سازه­ها اغلب گمراه کننده هستند.
یک مارمولک پولک نقره­ای از میان سربازان ارتش بیرون آمد. پادشاه فلیکس دی­دازیا سوار بر جانور جهش یافته مرتبه دوم، در کنار اسب بای زه­مین ایستاد و چشمانش به شهر در دوردست خیره شد.
پس از چند ثانیه سکوت، پادشاه دازیا معرفی کرد: «این شهر درنه، آخرین شهری که احتمالاً حدود 50000 سرباز پادشاهی میستون داره و حدود 2000000 شهروند، شاید بیشتر، اما قطعاً نه خیلی زیاد.»
یک اسب جدید به این دو نفر نزدیک شد، این بار یک اسب چشم قرمز ساده. با این­حال، هیچ­کس جرئت نداشت به سوار اسب از بالا نگاه کند، زیرا او دومین شاهزاده خانم گیلز بود.
«یادم میاد که تو گذشته زمان مطالعه جغرافیای پادشاهی میستون در مورد شهر درنه مطالعه کردم. این شهر بیش از 9800 سال پیش ساخته شد و یکی از اولین شهرهای بشریه که توسط اجداد ما در ابتدای تکامل جهان ساخته شد. خیلی­ها از انسان‌ها و جانوران جهش‌یافته گرفته تا شیاطین و گیاهان وحشی یا اورک‌های سرگردان، تلاش کردن تا در طول سالیان، این شهر بی‌نقص رو سرنگون کنن، اما همه اونها نه­تنها به دلیل استحکام دیوارهای اون، بلکه بیشتر به دلیل شجاعت سربازایی که همیشه برای محافظت از مرزشون می­جنگن شکست خوردن.»
بای زه­مین درحالی­که صدای شیرین و جوان سرافینا به گوشش می‌رسید، چشمانش را به دوردست نگه­داشت.
«گفته میشه که در زیر شهر درنه یک گذرگاه مخفی منتهی به زیارتگاهی قرار داره که فقط پادشاه هر نسل وابسته به پادشاهی میستون اجازه دسترسی به اون رو داره. ظاهراً گنجینه دفاعی بزرگی وجود داره که دیوارهای شهر رو به یک مکان تخریب ناپذیر تبدیل می­کنه.»
بای زه­مین درحالی­که به این فکر می‌کرد که چه کاری باید انجام دهد، بی‌صدا سرش را تکان داد و اتفاقاتی که در چهار روز گذشته رخ داد در حافظه‌اش واضح‌تر شد.
در مجموع 500000 تکامل روح را پشت­سر گذاشتند، قلمرو پادشاهی میستون سرانجام به دست پادشاهی گیلز افتاد که چهار شهر از پنج شهر اصلی آن کاملاً اشغال شده بودند و تنها باقیمانده این شهر خالی قبل از او بود. اگرچه هنوز کارهای سیاسی زیادی باید انجام می­شد، اما این کار بای زه­مین نبود، زیرا به راحتی نمی­توان شهروندان میستون را به طور کامل در مورد پیوستن به گیلز متقاعد کرد. حداقل در این نسل نه و بای زه‌مین وقت نداشت در این دنیا زمان زیادی بماند.
هدف او این بود که به قول خود وفادار بماند و به پادشاه فیل...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی