فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 874

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 874: بای زه‌مین در مقابل ارباب شیطان «قسمت 2/2»
بدن بای زه¬مین ناگهان توسط هاله‌ای طلایی پوشانده شد طوری¬که به نظر می‌رسید چشم‌ها و موهایش از رنگ سیاه سابق به طلایی تبدیل شده‌اند.
امتیازات "قدرت" بای زه¬مین در زمانی که فعال¬سازی دومِ "تصاحب مقطعی یزدان جنگ" به "چابکی" تبدیل شده بود، تقویت شده بود. بای زه¬مین هشتاد درصد امتیازات "قدرت" خود را تبدیل به چیز دیگری کرد، او همچنین مهارت چکمه¬های خود را فعال کرد که 100 امتیاز دیگر "چابکی" او را افزایش داد که به مهارت "برق صاعقه¬ی سرخ" او افزود و در مجموع "چابکی" او به بیش از 2300 امتیاز رسید!

بنگ!
نه ژنرا¬ل¬های شیاطین، نه ملکه الویز یا شاه فلیکس چیزی ندیدند، تنها چیزی که شنیدند صدای انفجار ضعیفی بود و لحظه¬ای بعد، مکانی پوشیده از صخره¬ها که بای زه‌مین ایستاده بود، به توده¬ای از غبار و صخره-های خرد شده منفجر شد.
چیز بعدی که همه می¬دانستند، این بود که بای زه‌مین درست به روبه¬روی ارباب شیطان آمده بود.
بوم!!!
انفجاری رخ داد که جریان انفجاری موج ضربه¬ای به دنبالش ایجاد شد، همه مات و مبهوت به خنجر طلایی در دست راست بای زه¬مین که اکنون با لبه شمشیر ارغوانی ارباب شیطان درگیر شده بود، خیره شدند!
«مشکل این تکّون احمقانه چیه؟» ارباب شیطان با شمشیر خود به بیرون رانده شد اما چیز دیگری که می¬دانست این بود که انسان مقابلش ناپدید شد و یک ثانیه بعد نیشی در پشت گردنش احساس کرد که او را مجبور کرد. به سرعت با چرخاندن شمشیر خود به عقب، راهش را مسدود کند.
جیرینگ!
بای زه‌مین وقتی دید که ارباب شیاطین موفق شد "نابودی آسمان در حال سقوط" او را که به حالت خنجر درآمده بود، متوقف کند، سرسختانه لبخند زد. حلقه¬ی ذخیره فضایی او ناگهان درخشید و در دست چپش خنجر جدیدی ظاهر شد. این خنجر یک گنج درجه حماسی بود که او پس از کشتن قاتل سایه به دست آورده بود.
ویژ!!!
حالت قیافه¬ی ارباب شیطان زشت بود، زیرا متوجه شد که نمی¬تواند حمله  در حال نزدیک شدن را با روش¬های عادی مسدود کند، بنابراین چاره¬ای جز فعال کردن یک مهارت نداشت.
درست زمانی که بای زه‌مین در حال بریدن بود، مهارت فعال و خودکار "حس خطر" او فعال شد و بدون درنگ و تردیدی بدنش را به پهلو کج کرد.
او به زور در حد یک اینچ حرکت کرده بود که به نظر رسید سایه¬ی ارباب دیو زنده شده است و پس از تبدیل شدن به شمشیر به سمت بالا حرکت کرد تا ببُرد و به لطف واکنش سریع زه¬مین، آن را خیلی مویی رد کرد.
اگرچه بای زه‌مین بلافاصله پس از طفره رفتن از حمله¬ی غافلگیرکننده دوباره حمله کرد، ارباب شیاطین قبلاً بدن خود را چرخانده بود و به طور شگفت‌انگیزی چابکی¬اش فقط کمی کمتر از چابکی کنونیِ بای زه¬مین بود. آنها با عصبانیت شروع به رد و بدل کردن ضربات کردند.

جیرینگ!!! جیرینگ!!! جیرینگ!!! جیرینگ!!! جیرینگ!!!!....
جرقه‌های طلایی و جرقه‌های سیاه که به‌عنوان شبح بای زه¬مین و شبح ارباب شیاطین بودند، به دو بارقه از نور تبدیل شدند که برای هر فرد حاضر در آنجا بدون در نظر گرفتن سطح یا خلوص قدرت روح، دنبال کرنشان غیرممکن بود.
این دو در همه¬جا حرکت کردند، آنها در یک نقطه ثابت نماندند، اما بدن آنها در همه طرف سوسو می¬زد و هر برخورد سلاح¬های آنها دهانه¬هایی به قطر بیش از بیست متر ایجاد می¬کرد. به ازای هر ثانیه که می¬گذشت، این دو حداقل هزار و پانصد بار با هم برخورد می¬کردند!
نه، به لطف این واقعیت که او هم¬زمان دو خنجر را می¬زد و دست¬کاری می¬کرد، بای زه‌مین دو برابر ارباب شیطان حمله می¬کرد!

«چ-چی...»
«غیر ممکنه....
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی