فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پروفسور کال

قسمت: 15

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

بخش15

《تنها در جنگل》

+_._«آممم، جناب پروفسور، چه خطراتی توی جنگل تهدیدمون می‌کنن؟!»

یکی از دانش‌آموزان از پروفسور سوال می‌کند.

_«خب، همیشه امکانش هست که یک هیولای ولگرد باهاتون برخورد کنه یا اینکه از اقبال بدتون، یک گروه راهزن در کمین شما باشه و یا اینکه حتی با یک اژدها برخورد کنید! ولی خب به احتمال زیاد بزرگ‌ترین مشکلی که براتون پیش میاد اینه که یکی از شما از بلندی بیفته و دست یا پاش رو بشکنه... در کل میشه گفت احتمالات پی‌پایان هستند...ولی با این حال نیازی به نگرانی نیست؛ تا وقتی که شما با همدیگه باشید، هیچ مشکلی براتون پیش نمیاد.»

پروفسور سعی می‌کند با گفتن جمله اخرش، دانش‌آموزان را آرام کرده و به آنان اطمینان خاطر دهد، ولی اینطور که از چهره آنان پیداست، ترس و نگرانی به دل آنان نفوذ کرده!

_«خیلی خب خیلی خب، زود باشید شروع کنید؛ زمان منتظر هیچ کسی نمی‌مونه!...»

پروفسور با گفتن این حرف، دست خود را به سمت دانش‌آموزان تکان داده و آنان را وادار به حرکت می‌کند..

همه بچه‌ها به داخل جنگل دویده و گشت‌و‌گذار خود را آغاز می‌کنند. پروفسور ترِفل کنار پروفسور کال ایستاده و منتظر دستورات بعدی او می‌ماند. هیچ حرفی از زبان پروفسور شنیده نمی‌شود؛ او تنها به دور دست خیره شده، انگار که غرق در افکار خود است.

سارا می‌خواهد چیزی بگوید، اما یکسری حرکات در میان درختان، نظر او را جلب می‌کند. یک شاهین از میان درختان به پایین پرواز کرده و بر روی شانه پروفسور کال فرود می‌آید.

سارا با دیدن فرود ناگهانی این پرنده شکاری، کمی از جای خود می‌پرد. با بررسی دقیق‌تر این پرنده، سارا بیشتر از قبل شوکه می‌شود، چرا که بدن این شاهین شفاف است! وقتی که سارا به بدن شاهین نگاه می‌کند، می‌تواند به راحتی درختان پشت‌سر آن را ببیند!

_+«پروفسور! این دیگه چه موجودیه؟!»

شگفتی در صدای سارا موج می‌زند. پیداست که او تا به حال چنین موجودی را به چشم ندیده.

همانطور که پروفسور کال مشغول نوازش کردن پرنده شکاری است، پاسخ می‌دهد:

_«این؟ این یکی از موجوداتِ احضاری من هستش... شبحِ یک شاهین. من اون رو احضار کردم تا که از دور حواسش به بچه‌ها باشه.»

_+«یک موجودِ احضاری؟ پس شما توی این شاخه از جادو هم تخصص دارید؟!»

سارا هرچه بیشتر با این مرد بی‌ادب وقت می‌گذراند، بیشتر و بیشتر جذب او می‌شود.

_«آره، میشه گفت همینطوره...»

پروفسور کال شبح پرنده خود را بار دیگر به آسمان پرواز می‌دهد.

... ... ...

لارا رهبری گروه را بر عهده گرفته است. او این اردوی اکتشافی را کاملا جدی گرفته و از هیچ تحقیق و بررسی دریغ نمی‌کند. او تک‌تک شاخ و برگ درختان، گیاهان و بوته‌های روی زمین و خزه‌های روی تخته سنگ‌ها را بررسی می‌کند. او از وقتی که همترازی‌اش با عنصر روح را کشف‌ کرده، بیشتر از هر کس دیگری برای تدریس و تحصیل در آکادمی انگیزه پیدا کرده است. از وقتی که خانواده او از این موضوع باخبر شده‌اند، تحصیل او را در اولویت خود قرار داده‌اند. از آن زمان تا به حال، او نامه‌ها و درخواست‌های ازدواج فراوانی از خاندان‌های مختلف کشور دریافت کرده. البته لارا هنوز برای ازدواج بسیار جوان است، با این حال این نامه‌ها و درخواست‌ها، اعتماد به نفس و عزت نفس او را حسابی بالا برده‌اند.

+_«اونجا، کنار اون درخت...»

ریچارد به زمین کنار درختی در دور دست اشاره می‌کند.

از وقتی که آنان اکتشاف خود را آغاز کرده‌اند، ریچارد همه آنان را به موقعیت گیاهان دارویی مختلف راهنمایی می‌کرده... انگار که او حس ششم دارد!

مهم نیست که این گیاهان پشت سنگی مخفی شده باشند و یا آنکه در دور دست پنهان باشند؛ او هر طور که هست موقعیت آنان را پیدا می‌کند.

رایان به مکانی که ریچارد اشاره کرد می‌رود. با پیدا کردن یک گیاه دارویی دیگر، رایان بار دیگر از این قابلیت ریچارد شگفت‌زده می‌شود. گیاه آنجاست، آماده برداشت!

رایان بر روی زانو خم شده و با چاقویی که در دست دارد، ساقه گیاه را در زاویه‌ای معین می‌برد‌. اینگونه به گیاه اجازه داده می‌شود تا که بار دیگر راحت‌تر رشد کند. رایان به آرامی و با دقت، گیاه جدا شده را درون کیسه خود گذاشته و م...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پروفسور کال را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی