فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پروفسور کال

قسمت: 27

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

بخش27

《یک امتحان ساده》

داخل سالن ملاقات، یک دو جین نجیب‌زاده گرد هم جمع شده‌اند. با آنکه تعداد نجیب‌زادگان و همراهان آن‌ها در این سالن بسیار می‌باشد، با این حال این سالن همچنان فضای کافی برای جای دادن هفتصد نفر دیگر را هم دارد! هیچ کس نمی‌داند که چرا به اینجا احضار شده، با این حال این احضاریه توسط خود پادشاه به آن‌ها الحاق شده است، پس همگی باید بی‌چون و چرا خود را به موقع حاضر می‌کردند.

با آنکه همه این افراد از نجیب‌زادگان این سرزمین هستند، با این‌حال تفاضلی آشکار در بین آن‌ها دیده می‌شود. هر نجیب‌زاده‌ایوکه از کنر دیگری می‌گذرد، حتی با دیگری چشم در چشم نمی‌شود.

از زمان خبر مرگ پادشاه هکتور، نجیب‌زادگان دست به کار شده و قدم‌ها ابتدایی برای ایجاد گرایش‌های مختلف حکومتی برداشته‌اند.

دوک هاچنز یکی از افرادی است که به وضوح درحال جمع‌آوری حامیانی بای گرایش خود است؛ او با آنکه هنوز کار تیم تحقیقاتی قتل پادشاه تمام نشده، او تمایلش را به جنگ نشان داده است. او می‌گوید که چنین حمله‌ای به خانواده سلطنتی، یک در گوشی محکم به حکومت آمین بوده که باید با خون‌ و خنجر پاشخ داده شود. بسیاری از نجیب‌زادگان با او هم‌نظر بوده و گرایش او را حمایت کرده‌اند. از طرف دیگر، آن‌سری از افراد که به زمانه صلح عادت کرده‌اند، می‌خواهند حدالامکان از شروع جنگ جلوگیری کرده و منتظر بمانند تا که تیم تحقیقاتی این مسئله را کمی روشن کنند.

الکساندر تا کنون در ملاقات‌های پدرش با نجیب‌زادگان، تنها در پشت‌سرش او را همراهی می‌کرده؛ ولی حالا او کسی است که جلوتر از همه حرکت می‌کند. اینکه الکساندر بگوید نترسیده، یک دروغ شاخ دار است! او در چنین موقعیتی دد عرق ترس و وحشتش فرو رفته است! تمامی نجبی‌زادگان این سرزمین همه در یک سالن جمع شده‌اند تا که به حرف‌ها و دستورات او گوش دهند... این واقعاً موضوعی استرس‌زا و ترسناک است!

الکساندر به تازگی قوای راه رفتن پیدا کرده. نگهبان شخصی پادشاه، جِرِمایا، دستان او را گرفته و او را تا تخت پادشاهی همراهی می‌کند.

جِرِمایا به مردی غول‌پیکر است. او با قدی بیش از دومتر، در زره طلایی رنگ خود مشغول کمک و همراهی پادشاهواست. الکساند دست‌های محافظ خود را محکم گرفته و با قدم‌هایی ارام به سمت تخت پادشاهی قدم بر میدارد. پادشاه در مقابل محافظش شبیه به مردی بسیار نحیف است؛ خب چه میشه کرد، او هنوز کاملاً از بستر بیماری خارج نشده است.

جرمایا، پادشاه را با ملایمت تمام بر تخت می‌نشاند؛ انگار که او از شیشه درست شده است! الکساندر پس از نشستن، اطرافش را بررسی می‌کند. همه نجیب‌زادگان در سالن حصور دارند و آن‌هایی هم که در کشور حضور نداشتند، نمایندگان خود را فرستاده‌اند.

پادشاهی الکساندر در ضعیف‌ترین نقطه‌ی خود قرار دارد. او به نگاه به چشمان بعضی از نجیب‌زادگان، انگار چشمان شکارچیانی را می‌بیند که به شکار خود خیره شده‌اند! او نفسی عمیق کشیده و برای یک لحظه چشمان خود را می‌بندد. او باید قدرت خود را نشان دهد؛ او باید در‌ چنین شرایطی، از یکپارچگی سرزمینش اطمینان حاصل کند، حتی اگر این کار به معنای راضی کردن چند نجیب‌زاده‌ی گوشت‌ تلخ باشد!

×《پس لرد آرکرافت کجا هستند؟》

پاشداه از مباشر خود که در کنار تخت ایستاده، سوال می‌کند.

الکساندر همه‌ی نجیب‌زادگان و اهالی محفل پادشاهی را می‌شناسد؛ از دوک گرفته تا شوالیه‌های تاطه به منسب رسیده. فرماندار آرکرافت یکی از نجیب‌زادگانی است که خاندانش به تازگی به قدرت رسیده. خانواده‌ او صد سال پیش به عنوان نجیب‌زاده شناخته شده و از آن موقع بر ناحیه خود قرمانداری می‌کردند. حال خانواده‌ی آرکرافت به تازگی پسر بزرگ خود را در طی یک تصادف از دست داده است. مرگ پسر خانواده، پدر او را در افسردگی طولانی فرو برده است. با این حال، چنین چیزی دلیا نمی‌شود تا که او احضار پادشاه را نادیده بگیرد.

مباشر سر خود را تعظیم کرده و پاشخ می‌دهد:

《ما یکی از نامه رسان‌های سلطنتی رو فرستادیم، ولی متاسفانه هنوز هیچ خبری از اون بهمون نرسیده.》

×《خیلی خب، پس جلسه رو بدون اون شروع می‌کنیم. چند تا از شوالیه‌ها رو به عمارتش بفرست. حتی اگر شده، اون رو به زور به اینجا بیارید.》

الکساندر نمی‌خواهد جلوی جمع نجیب‌زادگان خود را ضعیف نشان دهد.

با شنیدن دستور پادشاه، ده شوالیه سریعاً به او تعظیم کرده و برای اجرای دستور او از سالن خ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پروفسور کال را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی