فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پروفسور کال

قسمت: 28

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

بخش28

《در تاریکیِ شب》

دو ساعتی از برگزاری جلسه‌ی نجیب‌زادگان می‌گذرد. آن‌ها هنوز درباره آنکه ارتش کدام خاندان باید در کدام قسمت از مرز حضور پیدا کند، بحث و جدل می‌کنند. با آنکه همه این افراد در زیر پرچم یک کشور هستند، اما با اینحال این خانواده سلطنتی است که باید مسئولیت ‌و هزینه‌های حرکت نیروهای آن‌ها را برعهده بگیرد.

اگر کسی از بیرون به جمع این افراد نگاه کند، کسانی را می‌بیند که به خاطر قدرت نیروهای نظامی خاندان آمین است که این افراد تحت سلطه‌ او در آمده‌اند؛ البته اگر همه نجیب‌زادگان دست به یکی کرده و نیروهایشان را با یکدیگر اقدام کنند، آن‌ها می‌توانند تحدید بلقوه‌ای برای خاندان آمین و ارتش او باشند. برای همسن هم هست که الکساندر می‌خواهد بیست درصد از نیروهای آن‌ها را تحت سلطه خود درآورد تا اینگونه اگر کسی از این افراد بخواهد از این وضعیت آشفته پادشاهی سو استفاده کرده و تصمیم حمله به و تصرف پایتخت را بگیرد، نیروی کافی نداشته باشد.

با این حال الکساندر تصمیم ندارد فقط با ضعیف نگه داشتن نجیب‌زادگان بر آن‌ها حکومت کند. او به همین دلیل می‌خواهد به تک تک حرف‌ها و مشکلات آن‌ها گوش داده و آن‌ها را راضی نگه دارد.

او هنوز دو ساعت نشده که وارد مشاجره‌های سیاسی شده، با این حال او چنان دچار خستگی و استرس شده که نمی‌داند چگونه پدرش همیشه و هر روز با چنین مشکلات دست و پنجه نرم می‌کرد!

الکساندر مشغول ماساژ دادن سر خود است که ناگهان پیغام‌رسانی با عجله خود را به کنار پادشاه رسانده و خبری را در گوش او زمزمه می‌کند. با شنیدن این خبر، چشمان پادشاهدا تعجب گرد می‌شود.

×《سکوت!》

پادشاه با صدایی بلند دستور می‌دهد.

الکساندر برای لحظه‌ای مکث و افکارش را مرتب کرده و سپس‌پاسخ می‌دهد:

《هیچ جور دیگه‌ای نمیشه این خبر رو درمیان گذاشت؛ لرد آرکراف همراه با همسر و برادرش در هنگام صرف شام به قتل رسیدند.》

همه با تعجب نفس‌های خود را به داخل داده و با چشمانی آشفته به پادشاهدمی‌نگرند. یکی از اعضای آن‌ها کشته شده است و اینگونه که پادشاه خبر را در میان گذاشته، کشته شدن آن‌ها یک اتفاق نبوده است. قتل لرد آرکرافت آن هم بعد از مرگ پادشاه به این معناست که آن‌ها یکی یکی درحال شکار شدن هستند. الان تنها چیزی که ان‌ها می‌خواهند آن است که به ایالات خود بازگشته و در قلعه‌های خود پناه بگیرند.

××《میشه سرور ما بهمون بگند که این اتفاق چگونه رخ داده؟!》

یکی از نجیب‌زادگان از میان جمعیت سوال می‌کند.

×《ما جزئیاتی از این ماجرا در دستونداریم. تنها چیزی که میدونم اینه که حتی خود نگهبانان عمارت هم از مرگ اون‌ها خبر نداشتند. از طرف دیگه ما هنوز خبری هم از پیام‌رسانمون نداریم...》

الکساندر سر خود را تکان می‌دهد.

آخر دارد چه اتفاقی می‌افتد؟! اول آن طلسم و حالا هم این حمله‌های مرموز!! آخر چه کسی آنان را هدف قرار داده است؟! آخر چرا من باید سنگینی تاج را بر دوش بکشم؟!...

همه این افکار ذهن پادشاهورا مغشوش کرده‌اند. وقتی الکساندر بالاخره سر خود را بالا می‌آورد، با چشمان تند و تیز نجیب‌زادگان مواجه می‌شود. انگار که آن‌ها می‌توانتد تا درون روح او را بنگرند!

×《با ایالاتتون برگردید.》

الکساندر با صدایی گرفته و ضعیف شروع به صحبت می‌کند.

×《 ما چیزی از دشمنمون نمی‌دونیم؛ اون الان داره در سایه‌ها حرکت می‌کنه، ولی یک چیزی کاملاً روشنه... اون تا وقتی که کل پادشاهی رو از بین نبره، دست از کشتن نمی‌کشه.》

همه افراد سر خود را به نشانه موافقت تکان می‌دهند.

×《 از امروز به بعد، من اجرای حکومت نظامی رو اعلام می‌کنم.》

الکساندر تمام قوای خود را جمع کرده و این جمله را با تمام قوا فریاد می‌زند.

×《برای قرن‌ها ملّت ما محکم و استوار در برابر دشمنانش ایستاده. برای قرن‌ها همسایگان از قدرت نظامی ما ترسیده و به ارتش ما غبطه خورده‌اند! اون‌ها فکر می‌کنند با مرگ پدرم، ما حالا ضعیف شده‌ایم! من بهشون ثابت می‌‌کنم که همه اون‌ها توی خیال‌هتی باطلشون به سر می‌برند! ملّت ما هنوز قدرتمنده و هنوز ترس را به دل همگان میاره! من چنین رفتاری رو تحمل نمی‌کنم، ولی متاسفانه من به تنهایی قادر به تلافی نیستم؛ من از طرف پادشاهی آمین از شما می‌خوام تا که من رو در دفاع از این سرزمین یاری کنید. اینکه دشمنان را در هرجایی که هستند را پیدا و سر اون‌ها رو به توی تمام شهرهایمان به نمایش بگذاریم تا که ذره‌ای از توانایی‌هایمان را بار دیگر به همگان نشلن داده باشیم. حالا ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پروفسور کال را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی