پروفسور کال
قسمت: 80
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 80:
او ممکن بود عصبانی شده باشد، اما تجربه جنگی کافی داشت که اجازه نمیداد احساساتش بر تصمیم گیری او تأثیر بگذارد. او میدانست که اگرچه آنها بسیار ماهرتر از راهزنان هستند، اما تعداد آنها به نفع گروه او نیست. دو نفری که او معلول کرده بود به زودی روی پاهای خود باز میگردند، بنابراین او باید تا جایی که میتوانست کمک کند، تا زمانی که فرصت داشت.
ضربهای به بازوی کارور برخورد کرد، زره فلس قرمز رنگی که به تن داشت ارزش قیمت گزافی را که بابتش پرداخته بود داشت، زیرا از بریده شدن توسط تیغه جلوگیری کرد. اما با ورود موج شوک به بدنش، همچنان از شدت درد صورتش را درهم کشید. سینا در میان میدان نبرد میرقصید، راپیرش در حالی که به طرز ماهرانهای از هر ضربهای که به او وارد میشد طفره میرفت، و رد مرگ را از خود برجای میگذاشت. او همیشه سر راهزنان را هدف قرار میداد. به سرعت یاد گرفته بود که هر چیزی کمتر از آن فقط باعث کاهش سرعت آنها میشود زیرا آنها به سرعت بهبود مییابند.
مایکل توسط چهار راهزن محاصره شد و چندین ضربه به زره و سپرش وارد شد. او به وضوح خسته شده بود زیرا حرکاتش کند شده بود و سینهاش به شدت بالا و پایین میرفت. او داشت به حد خود میرسید که چهار راهزن برای کشتنش هجوم آوردند، آنها احساس کرده بودند که قدمهای مایکل شروع به لرزیدن کرده است. درست زمانی که به نظر میرسید پاهایش دیگر تحمل نگه داشتن وزن او را ندارند، مایکل به جلو پرید و ستاره صبحش را به حرکت درآورد.
او در یک چرخش روان جمجمه راهزن را با توپ فولادی میخ دار له کرد و سپس سپر خود را در دیافراگم دیگری فرو کرد. او با استفاده از دست آزاد خود، گردن راهزن سوم را گرفت و او را به هوا بلند کرد و سپس دوباره به زمین کوبید. اگرچه قدرت راهزنان سه برابر یک مرد معمولی بود، اما وزن آنها ثابت بود. برای مایکل، که با جادو تقویت شده بود، کاری نداشت که با یک مرد بالغ مانند یک گونی سیب زمینی رفتار کند.
کیارا نگاه کرد که سر راهزن به سمت داخل فرو رفت و ماده صورتی رنگ مغزش روی چکمههای...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب پروفسور کال را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
