فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی

قسمت: 97

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 97 – استعداد

«الان چه اتفاقی توی صحنه افتاد؟»

«احساس می‌کنم خدای من چی، رازهای زیادی داره...»

«درباره آیتمی که پسرم چی تازه به دست آورده یه کم کنجکاوم.»

«این یه فیلمه که مزیتش بیش از معایبشه و متوسط حساب می‌شه. فقط صبر کن و ببین...»

«ژائوجین‌هوا واقعا خیلی رقت‌انگیزه. شنیدم شوهرش نتونسته تحملش کنه و با یکی فرار کرده و اون و یوجینگ رو ول کرده...»

«به خاطر همین دوتایی وارد شدند...»

«ژائوجین‌هوا خیلی عصبانی می‌شه. وقتی پسرش بزرگ شد آرزو کرد از شوهرش انتقام بگیره و وارد شد. بعدش یوجینگ خواست مادرش رو پیدا کنه و وارد شد...»

«حدس می‌زنم آرزوی یوجینگ این بوده که مادرش رو راضی کنه...»

«حالا می‌فهمم چرا ژائوجین‌هوا اینجا رو ترک نکرد. اون می‌خواسته منتظر بمونه تا یوجینگ آرزوش رو تکمیل کنه و با هم بیرون برند؟ بالاخره برای انتقام گرفتن از شوهر امتیاز زیادی لازم نیست، درسته؟»

«لزوما این طوری نیست. هیچ محدودیتی برای آرزو وجود نداره. وقتی آرزوی اولی محقق شد، همیشه آرزوهای دیگه هم به وجود میاند. اگه من بودم؟ اول آرزو می‌کردم یه خونه برای خودم داشته باشم. وقتی برآورده می‌شد، آرزو می‌کردم اتومبیل، چیزای لوکس و قشنگ داشته باشم یا فقط آرزو می‌کردم ثروتمندترین مرد جهان باشم...»

«نه، چرا رفتن؟ واقعیت لزوما بهتر از اینجا نیست، درسته؟»

«فکر کنم شیایائو[1] به شیه‌چی علاقمند شده...»

«درسته!»

صفحه تاریک دوباره روشن شد. این بار تعریف کیفیت فیلم ترسناک بود. تماشاگران بلافاصله ساکت شدند و به دقت به صفحه بزرگ خیره شدند.

در صفحه بزرگ، کارت یاسی خانه متروکه 1552 رنگش عمیق‌تر می‌شد.

«لعنتی! خیلی سریع نیست؟!»

«بنفش تیره، بنفش تیره.»

«فقط یه کم بدتره. چرنـ...»

حضار نفس خود را حبس کردند.

در صفحه بزرگ، کارت بنفش-مشکی چندبار لرزید تا اینکه در نهایت برگشت. پس از باز شدن دوباره، به یک نارنجی درخشان تبدیل شد.

«ارتقا پیدا کرد! 1000تا به ازای هر ساعت! 500 تا برگردونده شد! 1000 تا برای اینکه 2 تا فیلم حرفه‌ای که مزایاشون بیش از معایب‌شونه کافیه!»

«فکر می‌کردم ارتقا پیدا کنه، اما حالا که می‌بینم...»

«به نظر تمام امسال، فقط 3 یا 4 تا کارت بنفش، نارنجی شدند؟»

«نگاه کنید، هنوز تموم نشده!»

کارت بنفش به کارت نارنجی ارتقا پیدا کرد اما کاملا متوقف نشد. با چشمک زدن فیلم روی صفحه، رنگ همچنان عمیق‌تر می‌شد!

حضار با ترس و هیجان منتظر بودند. آن‌ها نگاه کردند که کارت نارنجی، نارنجی روشن شد و نفس‌هایشان را حبس کردند. یک دقیقه پیش، این کارت هنوز یک کارت بنفش روشن بود. حالا دستخوش تغییر کیفی شده و به یک کارت نارنجی درجه یک تبدیل شده بود.

یک روح با هیجان به روح کنارش گفت: «من گفتم دنبال کردن شیه‌چی درسته! من اون رو از زمان فیلم زامبیش دنبال کردم اون فیلمم ارتقا پیدا کرد! حالا دوباره این فیلمم ارتقا پیدا کرد. واقعا سود زیادی کردم!»

«درسته؟ واقعا این اولین ارتقاش نیست؟»

«فکر کنم ژائوجین‌هوا ناخواسته به شیه‌چی تو این فیلم کمک کرد. اگه ژائوجین‌هوا و یوجینگ نبودند، ارتقا غیرممکن بود. درسته اون وقت بازیگرا فقط درباره کمپ خواهر کوچیک می‌دونستند و باید بین خواهرا میانجیگری می‌کردند تا به منافع خودشون برسند. خواهر بزرگ، آخر کار ترسید و پاداش کمپش رو تغییر داد. این نشون می‌ده جا برای مذاکره خیلی زیاده...»

«به نظرم اگه کسی کمپ حیوونا رو پیدا نکنه، مشکلی نیست. تا وقتی تعادل حفظ بشه و قدرت بین خواهرا مشابه باشه، اونا مشغول زد و خورد با هم می‌شند و نمی‌تونند کاری با بازیگرا داشته باشند. اونا از بازیگرا خواستند که براشون دندون و عضو پیدا کنند. یه دندون به خواهر بزرگ بدید، بعد یه عضوم به خواهر کوچیک بدید. این خوبه. حیوونا چندبار می‌تونند بکشند؟ برای اونا فقط باید منو رو پیدا کنی تا از حیوونا دور باشی. این همون طوریه که یه مزایا بیشتر از معایب باید به نظر بیاد.»

«آه، چه ایده خوبی؟ ژائوجین‌هوا و یوجینگ واقعا دردسرای زیادی به وجود آوردند!»

«هیهی، بعدا نصیحتت می‌کنم. روندش خیلی جالبه، اما چطور پسرم چی تونست اینقدر عالی به نظر بیاد و چنین پایان عالی رو اجرا کنه؟»

«آره!»

زیر کارت نارنجی در صفحه بزرگ، مقدمه‌ای وجود داشت: خانه متروکه 1552 کارت نارنجی. کیفیت فوق‌العاده.

مزایا: چرخش و بازگشت ستاره شیه‌چی در برابر آسمان، فداکاری نقش‌های فرعی و همکاری ضمنی، محرک سخت و خطرناک رویارویی کمپ‌ها، فراز و فرودهای فراوان. ریتم فشرده و فضای پرتنش. مضامین بدیع و پایانی موفق.

معایب: بعضی جاها طرح عمدا تحت فشار قرار گرفته و زمان آن کمی طولانی است. کاستی‌های دیگر درباره تفاوت ایده‌ها می‌باشد که در اینجا مورد قضاوت قرار نمی‌گیرد.

طبق آمار:

میزان ستایش فیلم به 97% می‌رسد، تعداد طرفداران نقش اول مرد شیه‌چی 30.000/28.911 نفر بوده است. بیش از 90% را به خود اختصاص داده است.

با توجه به این 2 داده، این فیلم با موفقیت در 3 لیست قرار گرفت. لیست‌های: شگفت‌انگیزترین فیلم‌های ارواح سال، فیلم‌های خانه متروکه سال و ستارگانی که برایشان دیوانه می‌شویم.

جوایز ارتقا فیلم و جوایز فهرست فیلم پس از پایان کامل فیلم به تلفن‌های همراه بازیگران ارسال می‌شود.

«فیلم خانه متروکه 1552 به پایان رسید. ممنون که فیلم را تماشا کردید.»

حاضران راضی شدند و سالن سینما را ترک کردند.

لوون مدت زیادی در دفتر منتظر شیه‌چی بود: «شیه‌چی!» حالا که او آمده بود، لبخند گسترده‌ای زد: «نسب مرد دریایی من ارتقا پیدا کرده.»

شیه‌چی ابتدا خشکش زد و بعد متوجه شد. جای تعجب نبود که لوون هیچ آیتمی دریافت نکرده بود. معلوم شد برنامه با چیزی غیر از آیتم به او پاداش داده است. روی شانه لوون زد و لبخند زد: «تبریک می‌گم.»

شیه‌چی به او نگاه کرد. مغرور نبود و کاملا ملایم بود. کاملا با شیه‌چی بی‌رحم فیلم متفاوت بود.

لوون می‌خواست او را ستایش کند: «تو واقعا...» اما شیه‌چی ناخودآگاه حرفش را قطع کرد: «حرف زدن درباره این چیزا خسته کننده‌س.»

او بی‌مقدمه جلوی گفتگو را گرفت و لوون متوجه شد.

شیه‌چی 2 فنجان آب ریخت و یک فنجان را به طرف مقابل داد. بعد راحت روی صندلیش نشست و پرسید: «برنامه‌ت برای آینده چیه؟ هنوزم می‌خوای با هم باشیم؟»

واضح بود لوون به این سئوال نیز فکر کرده است، صادقانه پاسخ داد: «نه، تصمیم گرفتم به فیلمای زامبی برگردم.»

شیه‌چی تعجب نکرد: «عالیه.» فکر می‌کرد این بهترین انتخاب برای لوون است. با جدیت ادامه داد: «در واقع بودن با من برای تو خیلی اشتباهه. تو می‌تونی تو فیلمای زامبی بدرخشی. اگه من رو دنبال کنی با چیزایی رودرو می‌شی که باهاشون آشنا نیستی و برات نامناسبند. این کار پیشرفتت رو محدود می‌کنه...»

لوون خندید: «واقعا به این چیزا فکر نکردم. اگه به من نیاز داشته باشی، بی هیچ حرفی دنبالت میام. اما می‌دونم شریک برات ضروری نیست. اون برات فقط رویه کیکه. مهم نیست یکی داشته باشی یا نه. مسیر آینده تو خیلی بهتر و وسیع‌تر از مسیر من میشه. منم باید جای خودم رو پیدا کنم و زندگی خودم رو بکنم.»

خلق و خوی شیه‌چی پیچیده بود: «لوون...»

او معنای حرف‌های لوون را فهمید. این شخص می‌ترسید باعث پائین کشیده شدن او بشود. لوون به یاد آورد که چطور ژائوجین‌هوا از او و رن‌زه برای تهدید شیه‌چی استفاده کرده بود. لبخندش کمی تلخ بود اما سریع آن را کنترل کرد: «شیه‌چی تو خیلی بهتر از منی.»

«در آینده با یان‌جینگ هیجان‌زده به دستاوردهات افتخار می‌کنم.»

شیه‌چی نگاه عمیقی به لوون انداخت و سرش را کمی تکان داد: «ممنونم.»

او در اپلیکیشن خود پیامی برای یان‌جینگ ارسال کرد و به خانه رفت. تقویم روی میز نشان می‌داد اواخر اوت است. او تقریبا 2 ماه بود که به برنامه متصل شده بود. در حال حاضر 3.368 امتیاز داشت و برای رسیدن به آرزویش به 10.000 امتیاز نیاز داشت. یک‌سوم آن را تکمیل کرده بود. کیفیت فیلم‌های ترسناک بهتر می‌شد و او سریع‌تر می‌توانست کارش را تمام کند. شیه‌چی لبخند زد. اگر همه چیز خوب پیش می‌رفت در کمتر از نیم سال می‌توانست به آرزویش برسد.

حالا درباره شن‌یی که بیش از 1 سال و نزدیک 2 سال بود داخل برنامه بود، کمی کنجکاو شده بود. تخمین زد آرزوی شن‌یی باید حداقل 30.000 امتیاز نیاز داشته باشد.

تلفن شیه‌چی زنگ خورد و شیه‌چی رشته افکارش را دور انداخت تا برنامه را باز کند.

[جوایز ارتقای کیفیت فیلم صادر شد. لطفا آن را چک کنید.]

شیه‌چی ابتدا مبهوت شد و بعد با لبخند به پاداش‌ها نگاه کرد.

برای انتخاب شدن در لیست فیلم، هر لیست به او 50 امتیاز جایزه داده بود. و 3 لیست به او 150 امتیاز پاداش داده بودند. در مورد پاداش ارتقای کیفیت فیلم. شیه‌چی مجبور شد، مکث کند.

[حضور شما مستقیما منجر به ارتقای کیفیت فیلم شده است. علاوه بر این، ناراحتی‌هایی توسط بازیگر ژائوجین‌هوا برای شما ایجاد شده، بنابراین این برنامه برای جبران آن، پاداش‌هایی می‌فرستد.]

[یکی از 2 جایزه را انتخاب کنید.]

[پاداش 1: از آنجایی که فیلم خانه متروکه 1552 یک فیلم ارواح است، بطور تصادفی یک آیتم استفاده شده از فیلم ارواح دریافت می‌کنید که مزایای آن بیشتر از معایب آن است.

پاداش 2: از آنجایی که شما استعداد دارید، به شرایط بیداری رسیده‌اید، برنامه شما را از 300 امتیاز بیداری معاف می‌کند و شما را از قبل بیدار می‌کند.

پاداش‌های یک و 2 اساسا از نظر ارزش یکسان هستند. لطفا انتخاب خود را انجام دهید.]

استعداد؟ برای اولین بار بود شیه‌چی این کلمه را می‌شنید. وقتی برنامه این کلمه را برای او ارسال کرد، به صفحه جستجو برای یافتن اطلاعات مربوط به استعداد رفت.

[استعداد: اکثر مردم برتری ذاتی و خلق و خوی منحصر به فردی دارند. بنابراین اکثر افراد دارای استعداد هستند با این حال برانگیختن استعداد، موضوعی با احتمال کم است. زیرا ممکن است جنبه‌ای که دوست دارید، جایی که استعداد شما در آن است، نباشد. همه اغلب از جنبه‌ای که آموزش دیده‌اند استفاده می‌کنند و این ممکن است برخلاف استعداد فرد باشد. از دست دادن استعداد غیرمعمول نیست و نیازی هم به پشیمانی نیست. زیرا استعداد همانند رویه کیک است. به دلیل شرایط سخت موردنیاز، احتمال بیدار شدن یک استعداد زیاد نیست.]

[استعداد خاص: با انجام کاری که در آن استعداد دارید، با نصف تلاش، نتیجه‌ای 2 برابر دریافت می‌کنید. مثلا شما نقاش هستید. اگر استعداد هنری داشته باشید و استعداد هنری خود را بیدار کنید، می‌توانید نقاشی‌های زیباتری بکشید. این استعداد منحصر به فرد نیست و افراد متعددی می‌توانند آن را به دست آورند. طبق آمار ناقص، حدود 40% بازیگران می‌توانند این نوع استعدادها را بیدار کنند.]

[استعداد ناشی از خلق و خو و شخصیت، منحصر به فرد: بیشتر این استعدادها منحصر به فرد هستند و احتمال تکرار آن‌ها بسیار کم و تقریبا ناچیز است. این نوع استعداد از اثر ترکیبی طبیعت و آموزش ایجاد می‌شود. هرچه دیدگاه یک فرد منحصر به فردتر باشد و شخصیت غیرمتعارف‌تری داشته باشد، امکان داشتن این نوع استعداد بیشتر می‌شود. احتمال وجود این نوع استعداد بسیارکمتر از استعداد خاص است. طبق آمار ناقص، حدود 3 تا 8% بازیگران می‌توانند این نوع استعدادها را بیدار کنند.]

[استعدادها را می‌توان با استفاده ارتقا داد.]

[لطفا توجه داشته باشید که استعداد، شانس بی فایده بودن را دارد. قبل از بیداری فقط می‌توان نوع استعداد را مشخص کرد. حتی شناخت استعداد خاص غیرممکن است چه رسد به تحلیل تأثیر آن. پس لطفا با دقت انتخاب کنید.]

[در شرایط عادی، یک بازیگر می‌تواند تنها یک استعداد داشته باشد.]

[در شرایط عادی، بازیگران پس از کسب 5.000 امتیاز امکان بیداری استعداد را خواهند داشت.]

[لطفا اکنون استعدادها را مرور کنید.]

شیه‌چی به پائین نگاه کرد و چشمانش ریز شد.

در ستون تلفن همراهش دو قفل وجود داشت. قسمت بالایی سفید و پائینی مشکی بود. هر دو می‌گفتند شرایط بیداری فرا رسیده است. بیدار شوید. هر دو، استعداد نوع دوم، استعداد برگرفته از خلق و خو و شخصیت بودند، استعداد منحصر به فرد.

[مشخص می‌شود شما 2 نوع استعداد نوع دوم دارید. این برنامه یکی از آن‌ها را برای شما بیدار می‌کند. اکنون لطفا بین 2 پاداش یکی را انتخاب کنید.]

شیه‌چی مشتاقانه صدا زد: «برادر.»

«هاه؟»

«این می‌گه یه بازیگر معمولا یه استعداد داره، پس اون سیاهه مال توئه؟»

«نمی‌دونم.»

شیه‌چی شروع به جمع‌بندی کرد: «استعداد دیر یا زود بیدار می‌شه. اگه اون رو انتخاب کنم، 300 امتیاز ذخیره می‌کنم و اون رو از قبل بیدار می‌کنم. اگه بی‌فایده نباشه، می‌تونه تو برنامه کمکم کنه. می‌تونیم زودتر بیدارش کنیم و ازش لذت ببریم. استعداد رو می‌شه با استفاده کردن ازش ارتقا داد، پس هرچه زودتر باز بشه، بهتره...»

«اولین جایزه هم جذابه. یه آیتم که مزایاش بیشتر از معایبشه، چیز کمی نیست. عیبش اینه که دامنه استفاده‌ش کمه و قابل مصرفه. بعد از اینکه مصرفش کردی دیگه نیست... برادر؟»

«دارم گوش می‌دم.»

«چی رو انتخاب کنم؟»

شیه‌شینگ‌لان جواب داد: «خودت انتخاب کن.»

«...برادر، بهم نظر بده.»

شیه‌شینگ‌لان به سرعت این بهم ریختگی را قطع کرد: «آیتم رو انتخاب کن.»

«نه، استعداد...»

شیه‌شینگ‌لان لبخند زد: «خودت از قبل جوابش رو داشتی؟»

شیه‌چی ساکت شد. دلش روشن بود. او استعداد را ترجیح می‌داد. هم لوون و هم رن‌زه چیزهایی داشتند که می‌شد ارتقا داد. لوون نسب خود و رن‌زه توانایی شفابخشی خود را داشت. از وقتی با این اپلیکیشن مواجه شده بود تا امروز، چیزهای زیادی به دست آورده بود که قابل مصرف بودند و در کوتاه مدت قدرت را تا حد زیادی بهبود می‌دادند. برای مثال، دیسک تریگرام هشت وجهی که به ژائوجین‌هوا آسیب رسانده بود، اما بعد از اینکه کارش تمام شد، قدرت او به شدت کاهش یافت. تنها سلاحی که کاربرد بالایی داشت، نابود شد. حتی آن هم یک راه‌حل بلند مدت نبود.

شیه‌چی دوباره پرسید: «پس باید سیاه رو انتخاب کنم یا سفید...؟»

شیه‌شینگ‌لان درنگ نکرد: «سفید.» اگر شیائوچی بود قطعا سفید بود.

«باشه، من سیاه رو انتخاب می‌کنم.»

شیه‌شینگ‌لان چند لحظه مکث کرد: «... تو با من مشکلی داری؟»

«درباره‌ش فکر کردم. استعدادی که به خاطر شخصیت من باشه، به احتمال زیاد بی‌فایده‌س، مثل افزایش احتمال موفقیت در کلاهبرداری‌ها یا یه همچین چیزایی. حتی اگه بی‌فایده نباشه، محدوده استفاده‌ش احتمالا کوچیکه. شخصیت تو علنی‌تره و استعدادت به احتمال زیاد مربوط به جنگیدنه. در مورد استعداد خودم هم می‌تونم صبرکنم تا امتیازم به 5.000 برسه و بیدارش کنم. این طور نیست که برای همیشه از دستش بدم.»

شیه‌چی نگفت، اما واقعا درباره استعداد برادرش کنجکاو بود.

«...پس چرا از من پرسیدی؟»

شیه‌چی خندید و قاطعانه پاسخ داد: «بهت گفتم که توی بحث شرکت کنی.»

شیه‌شینگ‌لان بی‌اختیار خندید: «شرور کوچولو.»

شیه‌چی گوشه‌های دهانش را فشار داد. او ذهنیت یک قمارباز را داشت و تصمیم گرفت استعداد سیاه را با کمی عصبیت باز کند. قفل استعداد سیاه در ستون باز شد.

[بابت بیداری استعداد ضعیف در برابر قوی پیروز می‌شود، تبریک می‌گوئیم.]

[مبارزه انکارناپذیر، مبارزه‌ای عمیق است. ضعیفی که بر قوی غلبه می‌کند، قوی‌ترین است.]

[اثر استعداد: هنگام مبارزه با یک حریف قوی (انسان/شبح/هیولا، تا زمانی که از شما قوی‌تر باشند اهمیتی ندارد) شما یک افزایش پایه 20 درصدی در قدرت دریافت خواهید کرد (این افزایش با استفاده قابل ارتقا است.) همچنین احتمال کمی برای فعال شدن دامنه شیطانی وجود دارد. اثر ناشناخته است.]

[1] اینجا یه توضیح بدم، تو قسمتای قبلی شیائویائو بود ولی اینجا شیایائو خونده می‌شه، شیائو با یا املای خاص به معنای کوچیکه، مثل اینکه بهش بگی یائوکوچولو، اما اینجا شیا فامیلشه، پس هیچ خطایی داخل تایپ یا ترجمه وجود نداره. اونجا شیائویائو یه جورایی صمیمانه صدا زدن بود، اما اینجا چون ارواح دارند صحبت می‌کنند اون رو با اسم و فامیل کاملش خطاب می‌کنند.

کتاب‌های تصادفی