صاعقه تنها راه است
قسمت: 72
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 72 – بررسی اجمالی عناصر
گراویس شروعبه خواندن مجموعهقوانین کرد و درکمالتعجب، اولین چیزی که مجموعهقوانین در مورد آن صحبت میکرد، انرژی حیات بود. انرژی حیات، انرژی ذاتی بدن بود که برای حفظ حیاتش استفاده میشد.
یک نفر میتواند بدنی سالم داشته باشد و انرژی زندگی کمی داشته باشد. افراد مسن نمونه خوبی برای آن بودند. آنها ممکن است آسیب ندیده باشند، اما خسته هستند، و نمیتوانند بدن خود را زیاد حرکت دهند، یا ممکن است بدنشان از کار بیفتد.
فرد همچنین میتواند بدنی بهشدت آسیب دیده داشته باشد و سرشار از انرژی زندگی باشد. وقتی گراویس از دره در لگن طبیعت بیرون آمد، بهشدت مجروح شده بود، بااینحال هنوز استقامت و قدرت زیادی داشت. بدن او سپس به بهبود جراحاتش پرداخت.
مفهوم انرژی حیات عرفانی بهنظر میرسید. این چیزی نبود که گراویس بتواند به آن اشاره کند و بگوید: «اون انرژی حیاته.»
اساساً فقط چیزی درون بدن بود که به افراد اجازه میداد جوان بمانند و بازسازی شوند.
پس از اینکه مجموعهقوانین انرژی زندگی را توضیح داد، جنبه تخریب و ایجاد هر عنصر را توصیف کرد، چیزی که گراویس قبلاً به آن فکر نکرده بود. او فقط به قدرت عناصر فکر میکرد.
آتش یک عنصر مخرب بود و نمیتوانست ایجاد کند. ممکن است کسی در مورد زمینهای حاصلخیز پس از آتشسوزی فکر کند و اینکه چگونه خاکستر به جوانه زدن گیاهان جدید کمک میکند، اما این توانایی ایجاد خود آتش نبود. عناصر دیگر تسلط پیدا میکنند و از بقایای تخریب آتش برای سوخترسانی به خلقت خود استفاده میکنند.
بااینحال، تعادل وجود داشت. درحالیکه آتش نمی توانست بیافریند، در نابودیمحض حاکم بود. آتش به هیچچیز اهمیت نمیداد و هر چیزی را که توسط آن لمس میشد نابود میکرد. هیچ عنصر دیگری نمیتواند آتش را در نابودیمحض شکست دهد. بااینحال، از نقطه نظر رزمی، آتش نمیتواند به بهبودی کسی کمک کند و نمیتوان از آن برای دفاع استفاده کرد.
زمین نیز نمیتوانست ایجاد کند. موجودات زنده ممکن است بتوانند از زمین به عنوان کمکی برای زندگی استفاده کنند، اما زمین به تنهایی قادر به ایجاد نیست. زمین همچنین نابودیمحض آتش را نداشت. پس چه چیزی زمین را با سایر عناصر برابر میکرد؟
زمین در دفاع برتر بود. سختی و استحکام زمین میتواند بهعنوان یک سپر دفاعی و برای محافظت از دیگران استفاده شود. زمین در حمله هم خیلی بد نبود. یک موج زمین می تواند دشمن را ببلعد.
آب میتواند ایجاد کند. انرژی زندگی و مواد مغذی را منتقل میکرد. گفته میشود که زندگی در اصل از اقیانوسها سرچشمه میگیرد، اما گراویس در این مورد چندان مطمئن نبود.
آب در بهبودی فوقالعاده مؤثر بود. این قابلیت را داشت که انرژی زندگی کاربر را به بیمار منتقل کند. این به فرد اجازه میدهد بدون توجه بهشدت آسیبدیدگی دوباره احیا شود زیرا آب از انرژی زندگی او برای بهبودی استفاده نمیکند، بلکه از انرژی شخص دیگری استفاده میکند. در مقابل، پتانسیل تخریب و پتانسیل دفاعی آب، متوسط رو به پایین بود.
باد نمیتوانست ایجاد کند. باد میتوانست اکسیژن را به موجودات زنده برساند، اما بدون حیات، بیفایده بود. پتانسیل مخرب باد کمی قویتر از آب بود، اما ممتاز نیست. همچنین نمیتوان از آن بهعنوان سپر یا چیزی مشابه استفاده کرد. بنابراین، چهچیزی باد را آنقدر خاص میکرد؟
باد در سرعت فرمانروایی میکرد. از سرعت میتوان بهصورت تدافعی با فرار کردن استفاده کرد و میتوان درحالت تهاجمی از آن برای سریعتر بودن از حریف استفاده کرد. اگر هیچکس آنقدر سریع نباشد که بتواند شما را بزند، ضربه نمیخورید. اگر هیچکس به اندازه کافی سریع نباشد که حملات شما را دفع کند، ضربه میخورد.
نور میتواند ایجاد کند. نور یک سرعتدهنده باورنکردنی برای انرژی حیات بود. نور میتواند انرژی زندگی فرد را برای تکثیر و تبدیل شدن، تحریک کند. در مقایسه با آب، نور از انرژی حیات ذاتی بیمار استفاده میکرد. در نگاه اول بهنظر میرسید که نور در برابر آب ضعیفتر است.
بااینحال، باید یک تمایز قائل شد. اگر هدف نجات کسی از مرگ باشد، پس بله، آب برتر است.
در مورد جراحت سبکتر چطور؟ وقتی نوبت به بیمار میرسد، آب همچنان در بهبودی بهتر است.
اگر چند نفر بهشدت مجروح شده باشند چطور؟ آب میتواند برخی از آنها را درمان کند، اما پس از آن کاربر باید انرژی حیات خود را بازسازی کند. بسیاری از مردم همچنان میمیرند. اینجا است که نور میدرخشد. تازمانیکه خود بیماران به اندازه کافی انرژی حیات داشته باشند، نور میتواند درمان را بهطور نامحدود ادامه دهد.
چند مجروح سبک چطور؟ آب در آن بخش حتی نمیتوانست با نور مقایسه شود. نور میتواند همه را شفا دهد و آنها را در قدرت مبارزه کامل نگه دارد. در آن سناریو، آب فقط میتوانست به تلخی تماشا کند.
خاصیت مخرب نور ضعیفترین ویژگی آن در برابر هر عنصر دیگری بود. میشد از آن برای سوزاندن حریف استفاده کرد، اما تقریباً بهاندازه آتش مؤثر نبود. بااینحال، نور در دفاع بد نبود. میتواند حریفان را کور کرده و آنها را با پرتوهای نوری که بهخوبی قرار گرفتهاند گیج کند. حتی ممکن است بتواند نور طبیعی را به گونهای خم کند که هدف مهاجم در واقع در موقعیتی متفاوت از آنچه مهاجم تصور میکرد باشد.
تاریکی از آن مشکلهاش بود. نمیتوانست ایجاد کند و پتانسیل نابودی فوری آن نیز ضعیف بود. همچنین نمیتوانست حملات را دفع کند. بنابراین، چهچیزی تاریکی را آنقدر خاص میکرد؟ تاریکی فوقالعاده همهکاره بود. تاریکی مستقیماً به انرژی حیات هدف حمله کرد، بنابراین درحالیکه هدف بعد از حمله آسیب ندیده بهنظر میرسد، ممکن است بعداً تسلیم آسیب شود.
تاریکی شبیه سم بود. انرژی حیات را میخورد تا اینکه بدن به اندازه کافی برای زنده ماندن در اختیار نداشت. اگر حمله تاریکی با حمله فیزیکی همراه شود، ویرانگر خواهد بود. تاریکی توانایی شفا دادن را از دشمن سلب میکند و بریدگی ناشی از حمله ممکن است هرگز انرژی حیات کافی برای بهبودی کامل دریافت نکند. بههمینراحتی، کسی ممکن است تسلیم یک بریدگی ساده شود.
تاریکی نیز بهطرز باورنکردنی ساکت و شوم بود. در مخفی کاری برتر بود و روشهای زیادی برای فرار داشت. بهطور خلاصه، عنصر تاریکی عنصری عالی برای قاتلان بود.
قبل از اینکه مجموعهقوانین شروعبه صحبت در مورد صاعقه کند، ابتدا تمام عناصر دیگر را توضیح داد و همچنین صفحه گستردهای از عناصر را نشان داد.
آتش:
تخریب: بالا
ایجاد: هیچ
دفاع: ضعیف
تطبیقپذیری: ضعیف
زمین:
تخریب: خوب
ایجاد: هیچ
دفاع: بالا
تطبیقپذیری: خوب
آب:
تخریب: ضعیف
ایجاد: بالا
دفاع: خوب
تطبیقپذیری: ضعیف
باد:
تخریب: خوب
ایجاد: هیچ
دفاع: خوب
تطبیقپذیری: خوب
روشنایی:
تخریب: ضعیف
ایجاد: بالا
دفاع: خوب
تطبیقپذیری: ضعیف
تاریکی:
تخريب: (ضعيف) خوب
ایجاد: هیچ
دفاع: خوب
تطبیقپذیری: بالا
گراویس اکنون چیزهای بیشتری در مورد عناصر مختلف فهمید. مجموعهقوانین به جزئیات بیشتری در مورد عناصر دیگر پرداخت. همچنین توضیح داد که خواننده ابتدا باید به نقاطقوت و ضعف سایر عناصر پی میبرد تا بتواند نقاطقوت و ضعف صاعقه را بهتر قضاوت کند. زیرا...
صاعقه با عناصر دیگر متفاوت بود.
کتابهای تصادفی

