فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 73

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 73 – صاعقه

گراویس هنگامی‌که به خواندن ادامه داد شگفت‌زده شد، زیرا صاعقه با سایر عناصر متفاوت بود. عناصر دیگر یا در ایجاد یا نابودی خوب بودند، اما صاعقه می‌توانست در هر یک از آن‌ها خوب باشد، اما به‌طور هم‌زمان نمی‌توانست در هردو خوب باشد.

‌عناصری مانند آب و نور که در ایجاد بسیار خوب بودند، اگر می‌خواستند بجنگند از عنصر خود استفاده و چیزی مخرب ایجاد می‌کردند. عناصر ذاتاً مخرب نبودند. با‌این‌حال، صاعقه ذاتاً نه در مورد نابودی بود و نه در مورد ایجاد.

گراویس مجموعه‌قوانین را برای لحظه‌ای زمین گذاشت و در فکر فرو رفت. نابودی صاعقه آشکار بود. می‌توانست هر چیزی را که به آن اصابت می‌کرد نابود کند، و نابودی آن فوق‌العاده قدرتمند بود، اما این قضیه ایجاد دیگر چه بود؟ ایجاد به عنوان دستکاری انرژی حیات توصیف شده بود، و گراویس نمی‌توانست به چگونگی ارتباط ایجاد و صاعقه فکر کند.

گراویس به خواندن ادامه داد و ابروهایش را بیش‌تر درهم کشید. عناصر دیگر یا 100%نابودی و 0%ایجاد بودند یا 0% نابودی و 100% ایجاد. دسته‌بندی کردنشان آسان بود، اما صاعقه…

صاعقه: نابودی متغیر / ایجاد متغیر.

این قرار بود چه معنایی داشته باشد؟ چگونه یک عنصر می‌تواند در نابودی و ایجاد متغیر باشد؟ یا ایجاد می‌کرد یا نابود. گراویس به خواندن ادامه داد و آرام‌آرام شروع‌به فهمیدن کرد.

صاعقه از انرژی نابودی خالص و انرژی حیات خالص تشکیل شده بود. نسبت نابودی و ایجاد بر اساس نوع صاعقه متفاوت بود. گراویس وقتی متوجه شد که انواع مختلفی از صاعقه وجود دارند شگفت‌زده شد. او فقط بهشت را درحال استفاده از صاعقه دیده بود که همیشه از آن به شکلی بسیار مخرب استفاده می‌کرد.

انرژی حیات، به خودی خود به اندازه انرژی نابودی متمرکز نبود. به بیان دقیق‌تر، صاعقه با 90درصد انرژی حیات و 10درصد انرژی نابودی مطلقاً هیچ کاری انجام نمی‌دهد. از آن‌جایی که انرژی نابودی و حیات یکدیگر را خنثی می‌کنند، شفا نمی‌دهد و آسیب نمی‌رساند. فقط وجود خواهد داشت، نه چیزی بیش‌تر.

گراویس گیج‌تر شد. او نمی‌توانست تصور کند صاعقه‌ای به چیزی برخورد کند و هیچ اتفاقی نیفتد. با این نسبت، حتی نمی‌توان به یک موش کوچک آسیب رساند. فایده آن چیست؟ گراویس به خواندن ادامه داد.

صاعقه با نسبت ذکر شده قبلی در طبیعت وجود نداشت و فقط می‌توانست به‌صورت مصنوعی ایجاد شود. صاعقه طبیعی دارای نسبت 50/50 بود. صاعقه طبیعی، با این نسبت، تقریباً به اندازه آتش مخرب بود.

سپس مجموعه‌قوانین درباره صاعقه حیات صحبت کرد. ظاهراٌ صاعقه حیات، صاعقه‌ای با 0% تخریب و 100% ایجاد بود. تهذیب آن فوق‌العاده دشوار و بسیار گران بود. علاوه بر آن، نیاز به یک ذهنیت خاص داشت.

هر چه شخصیت یک فرد با عنصر، تناسب بیش‌تری داشته باشد، مؤثرتر خواهد بود. به‌همین‌دلیل بود که گیلدهای عنصری فقط افراد خاصی را در گیلدهای خود می‌پذیرفتند. آتشی که توسط شخصی ترسو و صلح‌آمیز ایجاد شود، بسیار ضعیف خواهد بود. فرد نمی‌تواند با عنصر خود همگام شود و فقط می‌توانست با اراده خود عنصر را وادار به انجام آن‌چه می خواهد کند، که انرژی زیادی می‌گرفت.

این نشان می‌داد که تهذیب در صاعقه حیات چقدر سخت و پرهزینه خواهد بود، با‌این‌حال، وقتی گراویس اثرات آن را خواند، فکش افتاد. صاعقه حیات انرژی حیات خالص بود و تا زمانی‌که برخورد می‌کرد، انرژی حیات بیمار را افزایش می‌داد.

این چندان چشمگیر نبود، زیرا روشنایی و آب می‌توانستند همین کار را انجام دهند. تفاوتی که صاعقه حیات را بسیار باورنکردنی می‌کرد منبع انرژی حیات انتقال‌یافته بود. آب از انرژی حیات کاربر استفاده می‌کند، در‌حالی که روشنایی از انرژی زندگی بیمار استفاده می‌کرد.

صاعقه حیات فقط از انرژی کاربر استفاده کرد، نه از انرژی حیات او. این یک تفاوت بزرگ بود! انرژی، فرد و محیط اطراف را پر می‌کرد و فرد می‌توانست کمی استراحت کند تا انرژیش بهبود یابد. بازسازی انرژی حیات بسیار دشوارتر بود. بهبودی برای یک جوان، روزها یا حتی هفته‌ها طول می‌کشید، درحالی‌که افراد مجروح و مسن، مشکلات باورنکردنی در بازسازی انرژی حیات داشتند.

تا‌زمانی‌که کاربر هنوز انرژی داشته باشد، می‌توانست بدون توجه به این‌که بیمار چقدر آسیب دیده باشد، افراد زیادی را درمان کند. البته، هر چیز مثبتی با نکاتی منفی همراه بود.

در حالی که آب و روشنایی هنوز می‌توانستند با عناصر خود حمله کنند، افرادی که در صاعقه حیات تهذیب می‌کنند، نمی‌توانستند این کار را کنند. اگر آن‌ها از عنصر خود به‌عنوان حمله استفاده می‌کردند، فقط حریفان خود را شفا می‌دادند. افرادی که در صاعقه حیات تهذیب می‌کردند یا باید محافظانی پیدا می‌کردند یا بدون عنصر خود می جنگیدند.

گراویس از خودش پرسید: «اگه صاعقه با 100% انرژی حیات وجود داره، پس صاعقه با 100% انرژی نابودی هم هست؟»

اگر رعد و برق طبیعی با نسبت 50/50 از قبل به اندازه آتش قدرتمند بود، صاعقه با 100٪انرژی نابودی چقدر قدرتمند بود؟

گراویس به خواندن ادامه داد و به‌سرعت صورتش درهم رفت. آیا صاعقه‌ای وجود داشت که صد در صد مخرب باشد؟

خیر.

بالاترین نسبتی که یک فرد تا‌به‌حال توانسته مدیریت کند 60 به 40 بوده است. فرقه صاعقه هزینه‌های زیادی کرده بود تا قوی‌ترین نخبه خود را به قوی‌ترین فرد تبدیل کند. آن‌ها مقدار باورنکردنی ثروت را برای افزایش نسبت تخریب به 60٪ مصرف کردند، با‌این‌حال، این یک قم+ار موفق بود.

آن شخص در فرقه‌های عنصری سلطنت کرده بود و هیچ‌کس نتوانست مانع او شود. او در میان فرقه‌های عنصری غوغا کرد و قدرت فرقه صاعقه را افزایش داد. پس از یک سلطنت طولانی، آن شخص سرانجام به دنیای بالاتر صعود کرد.

مجموعه‌قوانین به صحبت در مورد ماهیت مخرب صاعقه و این‌که چرا ایجاد آن بسیار چالش‌برانگیز بود ادامه داد. اولین مشکل، تقسیم انرژی بود. صاعقه یک موجود بود، و چگونه کسی می‌توانست آن را به دو قسمت تقسیم کند؟

مشکل دیگر جنبه تخریبی آن بود. هرچه صاعقه مخرب‌تر می‌شد، دستکاری آن با آرایه‌های شکل‌گیری سخت‌تر می‌گشت. در یک نقطه، صاعقه به قدری ویرانگر می‌شود که آرایه‌های شکل‌گیری را از بین می‌برد. یا انرژی آرایه‌های شکل‌گیری از کنترل خارج می‌شد یا صاعقه مواد را از بین برد.

آخرین مشکل بدن تهذیب‌کننده بود. تهذیب چیزی مانند آتش، تاریکی و صاعقه طبیعی از قبل خطرناک محسوب می‌شد. اگر کسی مراقب نبود، بدنش در حین تهذیب از بین می‌رفت.

همه این مسائل افزایش تخریب صاعقه را دشوار می‌کرد و تهذیب صد در صد صاعقه مخرب غیرممکن بود. اصلاً چطور ممکن است یک نفر چنین چیزی را جذب کند؟ تمام بدنش از بین می‌رفت. حتی گراویس 100٪ مطمئن بود که او کم‌ترین شانسی برای جذب 100٪ صاعقه مخرب را ندارد.

گراویس اکنون صاعقه را بهتر درک می‌کرد و پس از توصیف طولانی از ویژگی صاعقه، سرانجام مجموعه‌قوانین به بخش چگونگی پرورش صاعقه رسید.

ظاهراً باید با برخورد توسط صاعقه ضعیف‌تر و ایجاد یک دانه صاعقه شروع می‌کرد. پس از اینکه دانه صاعقه ایجاد شد، فرد شدت صاعقه را افزایش می‌دهد تا زمانی که بدنش نتواند خیلی بیش‌تر تحمل کند.

بهترین کاری که هر کسی می‌توانست بدون حمایت یک فرقه عالی انجام دهد 0 درصد بود. این آستانه صاعقه طبیعی بود و صاعقه بهتری در هیچ کجا پیدا نمی‌شد. در حین جذب صاعقه، فرد به‌آرامی عضلات خود را معتدل و آن‌ها را در برابر صاعقه مقاوم می‌کند.

هنگامی که فرد از قلمرو جمع‌آوری انرژی عبور کرد، فقط نیاز داشت که انرژی خود را از طریق دانه صاعقه شکل دهد و سپس می‌توانست صاعقه خود را بر اساس خلوص دانه صاعقه خود ایجاد کند. متأسفانه، این کتاب به جزئیات در مورد چگونگی ادامه پس از نفوذ به قلمرو جمع‌آوری انرژی نپرداخته بود.

پس از چند ساعت، سرانجام گراویس خواندن مجموعه‌قوانین را به پایان رساند و چشم‌هایش جاه‌طلبی بی‌حد و حصر او را نشان می‌داد. او بالاخره بلد بود صاعقه را پرورش دهد. اولین کاری که او باید انجام می‌داد این بود که به سطح اول برج صاعقه برود و دانه صاعقه خود را متراکم کند. بعد از آن-

تق تق تق تق!

گراویس به در ورودی نگاه کرد.

«کی می‌تونه باشه؟»

کتاب‌های تصادفی