فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 129

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 129 – قدرت پیش شکل‌گیری

گراویس تکنیک پیش شکل‌گیری خود را تحت چشمان گیج آیون دریافت کرد. آیون نمی‌توانست بفهمد که چرا گراویس چنین تکنیک بی‌فایده‌ای را می‌خواهد، اما گراویس از امتیازات خودش استفاده کرده بود، بنابراین آیون نمی‌توانست چیزی در این مورد بگوید.

گراویس این تکنیک را خواند و در کمتر از یک روز آن را یاد گرفت زیرا اجرای آن چندان پیچیده نبود. او به‌سرعت شروع به استفاده از این تکنیک برای شکل دادن به روح خود کرد. گراویس انرژی خود را مطابق با روشی که کتاب شرح داده حرکت داد و متوجه شد که نقطه کوچکی از انرژی روی پیشانی او ظاهر می‌شود.

انرژی در آن نقطه هم‌چنان متراکم‌تر می‌شد زیرا گراویس انرژی بیش‌تری وارد آن می‌کرد. پس از نزدیک به 1ساعت، نقطه به چگالی انرژی کافی رسید و دیگر نمی‌شد انرژی وارد آن کرد. گراویس مجبور شد تمام ذخیره انرژی خود را فقط برای ایجاد این نقطه استفاده کند.

هنگامی‌که نقطه به‌طور کامل ایجاد شد، ذهن او شروع به طنین‌اندازی با انرژی کرد و نقطه انرژی به آرامی جذب ذهن او شد. هنگامی‌که نقطه انرژی به‌طور کامل جذب شد، گراویس سردرد خفیفی را احساس کرد. احساس می‌کرد چیزی از داخل به کناره جمجمه‌اش فشار می‌آورد.

گراویس می‌دانست که فشرده‌سازی انرژی مقدار مشخصی اراده می‌طلبد، و هم‌چنین می‌دانست که نفوذ به قلمرو شکل‌گیری روح اراده بیش‌تری می‌طلبد. بااین‌حال، چرا چنین اراده‌ای ضروری بود؟

برای متراکم شدن انرژی، نیاز به اراده‌ای قوی برای ایجاد فشار کافی برای فشرده کردن آن بود. بااین‌حال، چرا قلمرو شکل‌گیری روح نیاز به اراده قوی‌تری داشت، حتی اگر افرادی که در اوج قلمرو جمع‌آوری انرژی بودند، انرژی خود را تا حداکثر مقدار ممکن فشرده کرده بودند؟

گراویس تاکنون نمی‌دانست چرا این کار ضروری است. گراویس فقط یک نقطه از انرژی فشرده‌شده را در سرش قرار داده بود و از همین‌الان سردرد داشت. آیا این برای شکل‌گیری روح او کافی بود؟ قطعاً نه! او به انرژی بسیار بیش‌تری نیاز داشت. بنابراین، هنگامی که انرژی بیش‌تری به روح وارد می‌شود، فشار بیش‌تری ایجاد می‌شود و بنابراین، سردرد قوی‌تری رخ می‌دهد.

گراویس به اندازه نقطه انرژی درون سرش نگاه کرد و هم‌چنین محاسبه کرد که چقدر انرژی لازم است تا سرش را به‌طور کامل پر کند. گراویس حدس زد که برای مقاومت در برابر درد در آن نقطه، احتمالاً به یک هاله-اراده نیاز است.

او همچنین احساس کرد که می‌تواند انرژی خود را دوباره از ذهن خود دور کند. انرژی از ذهن او خارج می‌شود و چگالی قبلی خود را باز می‌یابد. اگر می‌خواست انرژی بیش‌تری را در ذهنش بگذارد، ابتدا باید آن را دوباره فشرده می‌کرد.

گراویس با خودش زمزمه کرد: «پس واسه‌همینه که آسمان برنامه‌ریزی کرده بود من بی‌دردسر به قلمرو شکل‌گیری روح برسم.»

اگر همه برای شکل دادن به روح خود به یک هاله-اراده نیاز داشتند، پس هاله-اراده گراویس دیگر چیز خاصی حساب نمی‌شد. او حدس زد که قدرت هاله-اراده، زمانی‌که در گیلد صاعقه فرعی حضور داشت، برای یک متخصص شکل‌دهی روح فقط بالاتر از حد متوسط بود.

گراویس هاله-اراده‌اش را در دنیای خودش خلق کرده بود. در آن زمان، او اراده‌ای داشت که به اندازه کافی قوی بود که از پیشرفت به قلمرو شکل‌گیری روح پشتیبانی کند. در آن زمان یک هاله-اراده تازه ایجاد شده و هنوز در مراحل اولیه بود.

اراده گراویس با مبارزه با جانوران اهریمنی در انجمن شکار قوی‌تر شد و دوباره در حمام خون حوضچه طبیعت قوی‌تر شد. اگر او در آن زمان هاله-اراده خود را با افراد تازه پیشرفت کرده در قلمرو شکل‌گیری روح مقایسه کند، احتمالاً بالاتر از حد متوسط در نظر گرفته می‌شود.

بااین‌‌حال، در مورد افرادی که مدت طولانی‌تری در آن قلمرو مانده‌اند، چطور؟ در مورد افرادی که یک سطح بالاتر در آن قلمرو بودند چطور؟ گراویس حدس زد که هاله-اراده او احتمالاً فقط متوسط ​​بوده است. با یک هاله-اراده متوسط، او یکی از دو برتری برجسته خود را از دست می‌داد. همراه با فقدان شانس کارمایی، گراویس احتمالاً هیچ شانسی برای قیام مجدد نخواهد داشت.

اگر نقشه آسمان با موفقت پیش می‌رفت، گراویس مجبور به رکود می‌شد. او هم‌چنین هرگز صاعقه تخریب خود را دریافت نمی‌کرد. از قضا، دومین تجربه بد گراویس در این دنیای پایین، هاله-اراده او را به‌شدت افزایش داد و همچنین به او اجازه داد تا صاعقه تخریب خود را دریافت کند. بدترین تجربه او البته کشتن گورن بود.

از طریق مبارزات بعدی با گیلد صاعقه و آتش، هاله-اراده گراویس دوباره افزایش یافته بود. او حدس زد که می‌توان آن را حتی در میانه شکل‌گیری روح قدرتمند در نظر گرفت. اما آیا شکل‌گیری روح هدف او بود؟ البته‌که نه! اراده گراویس هرگز نمی‌توانست به اندازه کافی قوی شود! قبل از این‌که بتواند در دنیای خود تهذیب کند، هنوز دنیای میانی و بالاتر وجود داشت.

آیا اراده او از قبل آن‌قدر قوی بود که به آن مرحله دست‌نیافتنی که در گذشته پدرش آن را فریاد زده بود برسد ؟ قلمروی خدای ستاره درحال‌حاضر فراتر از درک گراویس بود. آیا اراده او از قبل به اندازه کافی قوی بود که خدای ستاره شود؟ قطعاً نه!

بنابراین، در مورد سردردی که این تکنیک به گراویس تحمیل کرد، چطور؟ گراویس در واقع از این سردرد خوشحال بود! درد نیز نوعی اعتدال برای اراده فرد بود. علاوه‌برآن، گراویس استفاده دیگری از این تکنیک را نیز یافته بود.

ذخیره انرژی گراویس پس از وارد کردن انرژی به سرش هنوز خالی بود و با فکر کردن، انرژی درون سرش دوباره به بدنش برگشت.

انرژی متراکم گسترش یافت و بدن او را پر کرد. گراویس به سرعت از گرداب انرژی خود برای جذب انرژی استفاده کرد و ذخیره خالی او تقریباً دوباره پر شد.

گراویس پوزخندی زد و هیجان‌زده با خودش گفت: «ممکنه نتونم از انرژی فشرده شده به عنوان حمله استفاده کنم، ولی می‌تونم ازش برای پر کردن فضای انرژی خالیم استفاده کنم. همون‌طوریه که فکر می‌کردم.»

با این تکنیک، گراویس اساساً می‌توانست انرژی خود را به صورت خارجی ذخیره کند و هر زمان که بخواهد آن را بازیابی کند. او فقط باید در برابر سردرد به عنوان پرداخت مقاومت می‌کرد، که اراده او را نیز معتدل می‌کرد.

او نتیجه گرفت: «تنها بدیش اینه‌که باید مراقب باشم که به‌طور تصادفی به قلمرو شکل‌گیری روح نفوذ نکنم. چرا هیچ آدم دیگه‌ای به این موضوع فکر نکرده؟ به‌نظر خیلی منطقی میاد.»

تعجب‌آور به نظر می رسید که این کاربرد در مقدمه این تکنیک توضیح داده نشده است، اما چه کسی حتی به استفاده از این تکنیک فکر می‌کند؟ هیچ‌کس نمی‌خواست قبل از رسیدن به اوج جمع‌آوری انرژی، به قلمرو شکل گیری روح نفوذ کند. این تکنیک تنها یک آزمایش فکری یک آسمان‌زاده چند صد سال پیش بود. او زیاد به آن فکر نکرده و فقط زمانی‌که حوصله‌اش سر رفته بود آن را خلق کرد.

در مورد سایر آسمان‌زادگان چطور؟ آن‌ها به‌قدری مشغول فکر کردن در مورد قلمرو و ثروت مادی خود بودند که نمی‌توانستند افکار خود را برای همچین چیزی هدر دهند. راه آن‌ها به آسمان قبلاً در سنگ حک شده بود و برای رسیدن به آن نیازی به کمک نداشتند. چه کسی به چنین تکنیک بی‌فایده‌ای اهمیت می‌داد؟ هیچ آسمان‌زاده‌ای به اندازه گراویس سر قدرت و تکنیک‌های مبارزه وسواس نداشت.

اگر دنیای بیرون در مورد مزایای این تکنیک می‌شنید، احتمالاً کل جهان زیر و رو می‌شد. این نحوه مبارزه افراد با یکدیگر در قلمرو جمع‌آوری انرژی را متحول می‌کرد!

گراویس تصمیم گرفت که چند روز یا شاید هفته‌های آینده را صرف فشرده‌سازی انرژی خود و ذخیره آن در ذهن خود کند. سردرد اراده او را افزایش می‌داد و گراویس از نظر تئوری ذخیره تقریباً بی‌نهایت انرژی به‌دست می‌آورد. او با این تکنیک ارزان و به‌ظاهر بی‌فایده، یک مزیت قاطع دیگر نسبت‌به دیگران به‌دست آورده بود.

کتاب‌های تصادفی