فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 131

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 131 – گیلد باد

گراویس به‌سرعت وارد رده پنجم جمع‌آوری انرژی شد. با اراده قدرتمند او، فقط کمی سخت‌تر از آب خوردن برای او بود. بسیاری از تقویت‌کنندگان به دلیل اراده نسبتاً ضعیف خود حتی نمی‌توانستند به رده دوم برسند.

هرچه گراویس بیش‌تر تقویت می‌کرد، بیش‌تر متوجه می‌شد که چقدر حق با همه ارشدهای دنیای خانه‌اش بود. آن‌ها همیشه به او می‌گفتند که اراده از همه‌چیز مهم‌تر است و ثابت شده که این حرف درست می‌باشد. اراده جزء ضروری هر پیشرفتی بود که از قلمرو جمع‌آوری انرژی شروع می‌شد. بدون اراده قدرتمند، حتی نمی‌توان به رده دوم جمع‌آوری انرژی رسید.

پس از این‌که گراویس پیشرفت خود را به پایان رساند، کیسه سنگ‌های جادویی و نشان یشم را گرفت. بعد از آن بیرون رفت و با صدای بلند سوت زد. چند ثانیه بعد، اسکای ظاهر شد و سر خود را به گراویس مالید. درحال‌حاضر، گراویس به مالیده شدن سر غول‌پیکر روی بدنش عادت کرده بود و فقط پرهای غول‌پیکر آن را به آرامی به‌هم می‌زد.

گراویس به‌سرعت به پشت اسکای پرید و آن‌ها به‌سمت افق پرواز کردند. گیلد باد، نزدیک‌تر از گیلد صاعقه بود، اما نه خیلی. آن‌ها هنوز حدود 2روز برای رسیدن به آن‌جا زمان نیاز داشتند. در حین پرواز، گراویس زیاد با اسکای صحبت می‌کرد و اسکای در برقراری ارتباط با او بهتر و بهتر می‌شد.

از قضا، اسکای نیز گاهی‌اوقات زبان خود را به گراویس آموزش می‌داد. یک پرنده به‌جز تارهای صوتی خود از چیزهای بیش‌تری برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده می‌کند، اما اسکای به دلیل تفاوت گونه‌هایشان فقط می‌توانست از نشانه‌های کلامی خود برای برقراری ارتباط با او استفاده کند.

اسکای به گراویس گفت که نزدیک است به قلمرو یک جانور انرژی درجه بالا برسد. وقتی گراویس این را شنید، کاملاً متعجب شد. اسکای حتی سریع‌تر از او رشد می‌کرد. ضعیف‌تر از او شروع کرده بود و به‌زودی از او قوی‌تر می‌شد.

جانوران انرژی ابتدا باید نوعی دگردیسی را پشت سر بگذارند تا به مرحله بعدی برسند. بدون این دگردیسی، قدرت آن‌ها فقط اندکی افزایش می‌یابد. یک انسان در این دنیای پایین 9رده قلمرو جمع‌آوری انرژی داشت، و قدرت آن‌ها همیشه با هر پیشرفت به‌طرز محسوسی افزایش می‌یافت.

بااین‌حال، قدرت جانوران در درجه خود تقریباً یکسان می‌ماند. بر اساس انرژی، انسانی در رده چهارم جمع‌آوری انرژی ضعیف‌تر از یک جانور اهریمنی درجه‌متوسط است. فردی که در رده پنجم قرار دارد به یک اندازه و فردی در رده ششم مقدار بیش‌تری انرژی دارد.

البته‌که انسان‌ها به دلیل تجربه نبرد، اراده و قدرت بدنی‌شان هم‌چنان ضعیف‌تر به‌حساب می‌آمدند. بر اساس انرژی، می‌توان گفت که یک جانور انرژی فقط می‌تواند در درجه دوم، پنجم یا هشتم جمع‌آوری انرژی باشد. با هر دگردیسی، قدرت آن‌ها به اندازه انسانی که 3رده بالا می‌رفت افزایش می‌یابد.

اسکای و گراویس 2روز پرواز کردند تااین‌که گیلد باد را در افق دیدند. به‌نظر کاملاً متفاوت از گیلد صاعقه بود. در مقایسه با گیلد صاعقه، گیلد باد در رشته کوهی با درختان زیادی در اطراف آن ساکن بوده و ساختمان‌های آن‌ها در اطراف کوه‌ها ساخته شده بود. آن‌ها در پایه‌های کوه‌ها، صخره‌ها و بالای کوه‌ها ساخته شده بودند.

به‌نظر می‌رسید که ساختمان‌ها از نوعی چوب ساخته شده‌اند و به اندازه ساختمان‌های گیلد صاعقه باابهت به‌نظر نمی‌رسیدند. گراویس نیز وقتی دید که برخی از ورودی‌های برخی از ساختمان‌ها نه در پایه ساختمان، بلکه در وسط یا حتی بالای آن‌ها قرار دارند، کمی گیج شد.

اگرچه، وقتی گراویس شاگردی را دید که به‌سمت ساختمانی پرواز می‌کند و وارد می‌شود، دیگر تعجب نکرد. عنصر باد به کاربر اجازه می‌‌داد به‌آسانی در هوا حرکت کند و شاگردان در میانه جمع‌آوری انرژی می‌توانستند برای مدت کوتاهی پرواز کنند. البته این پرواز به ذخایر انرژی و میزان فاصله آن‌ها از زمین بستگی داشت.

‌تقویت‌کنندگان در قلمرو جمع‌آوری انرژی بینایی چشمگیری داشتند و مشکلی با دیدن چنین جزئیاتی از کیلومترها دورتر نداشتند. گراویس هم‌چنین متوجه شد که چگونه از باد خود برای پرواز استفاده می‌کنند. آن‌ها از انرژی خود برای فشرده کردن هوای زیادی در زیر خود استفاده می‌کردند. به دلیل انرژی آن‌ها، هوا نمی‌توانست به طرفین فرار کند، بنابراین فقط می‌توانست بالا یا پایین برود، و هل دادن انسان به‌سمت بالا بسیار آسان‌تر از هل دادن زمین بود.

هرچه شاگرد بالاتر می‌رفت، هوای بیش‌تری باید فشرده می‌کرد. گراویس حدس زد که چنین پروازی احتمالاً انرژی زیادی می‌گیرد و هم‌چنین تمرین و تمرکز زیادی می‌خواهد. حفظ تعادل به این صورت یک کابوس خواهد بود. بااین‌حال، اگر آن‌ها آن را به‌خوبی کنترل کنند، می‌توانند از یک سبک مبارزه 2بعدی به یک سبک 3بعدی جابه‌جا شوند.

درست همان‌طور که مجموعه‌قوانین صاعقه گفته بود، تقویت‌کنندگانی که عنصر باد را تقویت می‌کردند، بی‌بند و بارترین بودند. این عنصر ممکن است بهترین حمله، دفاع یا تطبیق‌پذیری را نداشته باشد، اما از هر جنبه بالاتر از حد متوسط بود. ضربه زدن به آن‌ها سخت بود. دفاع در برابر آن‌ها سخت بود. فرار از دست آن‌ها یا تعقیب آن‌ها سخت بود.

اسکای نیز گیلد باد را دید و هیجان‌زده شد. حس آشنایی از این همه باد احساس می‌شد و حس می‌کرد این مکان برای او ساخته شده است. هر جانوری با عنصر باد دوست داشت در محیطی زندگی کند که باد را تا‌این‌حد تسهیل می‌کند.

درحالی‌که اسکای با هیجان به اطراف گیلد نگاه می‌کرد، گراویس ابروهایش را درهم کشید. او متوجه 2چیز تکان‌دهنده دیگر شده بود. واقعاً جانوران انرژی در لبه‌های گیلد راه می‌رفتند. بااین‌حال، با کمال تعجب، به‌نظر می‌رسید که شاگردان به آن‌ها اهمیت نمی‌دهند و حتی با برخی از آن‌ها بازی می‌کردند. گراویس وقتی متوجه شد که حتی یک جانور با جانوری دیگر در انجمن باد درگیر نمی‌شود، کمی گیج شد.

معمولاً وقتی جانوران به یکدیگر برمی‌خوردند، دعوایی خونین در می‌گرفت. آن‌ها برای قوی‌تر شدن نیاز به کشتن و خوردن جانوران دیگر داشتند، بنابراین همیشه جنگ بین حیوانات وجود داشت. در این‌جا، به‌نظر می‌رسید که آن‌ها سایر جانوران را نادیده می‌گیرند. گراویس از خودش پرسید: «این یه‌نوع هم‌زیستی بین گیلد باد و طبیعته؟»

درختان چیز شگفت‌انگیز دیگر بودند. درختان عادی وجود داشت، اما درختان بلند و نیرومند زیادی نیز آن‌جا بودند. گراویس از قبل توانست حدس بزند که همه آن درختان نیز جانوران انرژی هستند. حتی برخی از ساختمان‌ها بر روی شاخه‌های آن درختان غول‌پیکر ساخته شده بودند. گراویس خود را بخشی از گیلد صاعقه می‌دانست، و همه می‌خواستند گیلد خودشان بهترین باشد، اما گراویس تنها می‌توانست با درماندگی اعتراف کند که گیلد باد تقریباً از هر نظر برتر است.

گراویس درحال تأمل با خود گفت: «یه منطقه تقریباً غیرقابل نفوذ، صدها درخت قدرتمند، جونورای دوستانه زیاد، و توانایی مبارزه با دشمنان از بالا. در جنگ، تازمانی‌که تعداد و رده تقویت گیلد صاعقه و گیلد باد تقریباً یکسان باشن، گیلد باد، گیلد صاعقه رو زیر پاش لِه می‌کنه.»

فریاد باشکوهی در سراسر گیلد باد طنین‌انداز شد و همه شاگردان، کاری را که انجام می‌دادند متوقف و به اطراف نگاه کردند. گراویس احساس کرد بدنش از صدای قدرتمند، می‌لرزد. او بلافاصله نتیجه گرفت: «یه جونور انرژی درجه‌بالا!»

گراویس به منشأ فریاد نگاه کرد و چشمانش از آن‌چه دید گشاد شد.

یک پرنده غول‌پیکر سبز رنگ با سرعتی باورنکردنی به‌سمت گراویس و اسکای پرواز می‌کرد. گراویس نمی‌‌توانست چیزی را که می‌بیند باور کند.

والد اسکای بود!

کتاب‌های تصادفی