فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

شرور می خواد زنده بمونه

قسمت: 17

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر هفدهم

من مطمئنا، اون رو احساس کردم.

اگر من فقط یه جادوگر عادی بودم، حداقل یکبار بعد از این اتفاق می‌مردم...

«هر چند موفقیت آمیز بود...»

خوشبختانه، دو طلسم جادویی با هم ترکیب شدند. می‌تونستم اون‌ها رو تو بدنم احساس کنم. فرمول ``کنترل حرارت`` به دایره جادویی روی شونه‌ام اضافه شد و نسبت به دایره فراروانی حرکتی، متفاوت بود.

«من نیاز دارم که یه روتین جدید به روتین‌های موجود اضافه کنم.»

یک راه برای ارتقای مصنوعی فراروانی حرکتی بود. این یک راه جدید و مطمئن برای تقویت اون محسوب می‌شد.

با این حال، به شدت خطرناک بود و هر چقدر بیشتر این کار رو انجام می‌دادی، به نظر می‌رسید که بار و فشار وارده به اون شخص بیشتر می‌شه، به همین خاطر من نیاز داشتم تا ویژگی ``مرد اهنی`` رو آموزش بدم و تقویت کنم.

به عبارت دیگه، من نیاز به ورزش داشتم.

درست همون لحظه...

تق تق، تق تق.

«رویی هستم. آیا برای شرکت در رویداد اجتماعی حاضر هستید؟»

پیشخدمت بعد از این که در زد، این جمله رو گفت. من به ساعت نگاهی انداختم. قبل از این که من متوجه بشم، ساعت یک بعد از ظهر شده بود.

«یک دقیقه دیگه، آماده می‌شم.»

«متوجه شدم. من بیرون در منتظرتون می‌مونم.»

وقتی که داشتم کتم رو به تن می‌کردم، به پیشخدمت گفتم: «رویی، از این به بعد دیگه حضور تو هیچ رویداد اجتماعی‌ای رو برای من برنامه ریزی نکن‌؛ مگر این که خیلی مهم باشه.»

من می‌خواستم تا جایی که ممکنه این گردهمایی‌های اجتماعی رو لغو کنم، اما امروز یک رویداد مهم به اسم ``گل سال نو`` برگزار می‌شد.

«بله، یادم می‌مونه.»

دلیل این که امروز جرات کردم توی یه رویداد اجتماعی شرکت کنم این بود که هویت خودم رو به عنوان یک شخصیت نامگذاری شده تثبیت کنم، اما بالاتر از هر چیز دیگه‌ای.

{درخواست جانبی: در رویداد اجتماعی ``گل سال نو حضور پیدا کنید``}

ارز فروشگاهی ۰.۵+

این تعیین کننده بود.

ارز فروشگاهی.

یکی برای دسترسی به فروشگاه می‌بایست ۵ وون جمع می‌کرد، اما من هنوز فقط ۲.۵ وون داشتم و برای خرید چیزهایی که می‌خواستم حتی به پول بیشتری نیاز داشتم.

من در رو باز کردم. پیشخدمت در حالی که سرش رو به پایین خم کرده بود، منتظر من بودش.

«من آمادم.»

«بله متوجه شدم. این لیست آهنگرهای استاد هست که دفعه قبل ازم خواستید تا براتون پیدا کنم.»

«خوبه.»

...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب شرور می خواد زنده بمونه را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی