NovelEast

شرور می خواد زنده بمونه

قسمت: 41

تنظیمات

چپتر چهلم و یکم

من به عنوان یک پروفسور به برنامه روزانه‌ام وفادار موندم و بهش عمل کردم. در ابتدا، به محض این که به سرکار رسیدم، تحقیقاتم رو در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل کردم و اجازه دادم عواقب بعد از تمرین صبحگاهی فروکش کند. ظهر هم با ماشین به رستوران رفتم تا غذا بخورم.

بعد از ناهار، به برج برگشتم و برای کلاس چهارم آماده شدم. سپس به تغییر کتاب‌های برنامه آلن فکر کردم و قبل از این که متوجه بشم ساعت پنج بعد از ظهر شده بود.

«زمانی که می‌خواین به سوالات میان ترم جواب بدین، مطمئن بشین که تئوری‌ها رو توی دهنتون نگه می‌دارید.»

من روی صندلی نشستم و سرتکان دادم. امروز طرح کلی و ترکیب امتحانات، سرفصل پروژه‌ها و گزارشات دانش آموزان نهایی می‌شد. سطح سختی امتحانات خیلی بالا محسوب می‌شد. شاید هم یکم بیش از اندازه دشوار بود.

«اهمم.»

این سرگرم کننده بود. اذیت کردن دانش آموزان کیف می‌داد. با تصور کردن جادوگرهایی که از مشکلاتی که من بهشون پیشکش می‌کردم، سختی می‌کشیدن، بی‌جهت احساس رضایت در من موج می‌زد و همون موقع با دیدن دفترچه روی میز، لذتم به احساس عجیبی تبدیل شد.

[دفترچه برنامه ریزی]

برنامه سفر دکولین، برنامه‌های من. همونطور که موهام رو عقب می‌دادم، آهی کشیدم. از هفته گذشته، یه اتفاقی افتاده بود که من رو اذیت می‌کرد.....

{نه آپریل}

{سالروز مرگ}

این تاریخ سالگرد مرگ پدر و مادر دکولین نبود، بلکه سالگرد نامزد سابقش، یولی بود. من آشفته به نظر نمی‌رسیدم، چون این اتفاق از قبل حل شده بود. خیلی وقت پیش، زمانی که گانشا رو در جشن گل سال نو ملاقات کردم، اون به وضوح گفت: «آیا به این دلیله که تو تازه نامزد کردی؟»

دکولین یک نامزد سابق داشت و من به خوبی از وضعیت خارج از بازی مطلع بودم. در اواخر شب تعطیلات در دنیایی که حالا بسیار برایم دور بنظر می‌رسید، زمانی که همه کارمندان شرکت در حال متراکم کردن برنامه براى جاى دادن تعداد زیاد دستورالعملها در فضایى کوچک بودند، بحث تخم مرغ عید پاک پیش کشیده شد. یوآرا با الهام از این موضوع، پس زمینه به داستان دکولین اضافه کرد. یوآرا گفت که تخم مرغ عید پاک درخشانی داره و بعدها معلوم شد اون شخصیتی رو به عنوان نامزد اول دکولین، وارد زندگی گذشته دکولین کرده....

«بعد از سه روز.....»

شاید این تنها ردی بود که در این دنیا منو به یاد یوآرا می‌انداخت. شوخی‌های شیطنت آمیزی که اون درباره تخم مرغ‌های عید پاک کرد. چیزهایی که باعث شد اون خیلی درخشان لبخند بزنه. وقتی خاطراتش رو به یاد آوردم…

_تق تق

من با استفاده از فراروانی حرکتی در رو باز کردم ‌و دیدم ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب شرور می خواد زنده بمونه را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی