فصل ۵۴: لحظه­ای که مدت‌ها در انتظارش بود؟

چند هفته بعد...

وینسنت و گروهش در چند روز گذشته زمین‌هایی را در منطقه میل­فال خریداری کرده بودند که شامل قلمرو نفوذ قدرت‌های محلی تثبیت شده نبود.

چند روز پس از دریافت خانه­ای که وینسنت قصد داشت به زودی نینا را به آنجا بیاورد، قراردادهای زمین مورد نظر را دریافت کردند و بلافاصله پس از آن خانواده­ای از معمار‌های محلی را برای توسعه پروژه خود استخدام کردند.

حالا خانه در حال ساخت بود. با این حال، با توجه به مزایای دنیای جادو نسبت به زمین، ساخت و سازهای پیچیده را می‌توان در زمان بسیار کوتاهی انجام داد.

در این مورد، وینسنت یک ساختمان نسبتاً ساده در سطح اما با چندین بخش مخفی و امکان گسترش­یافته می‌خواست.

آنها کمتر از ۲۰ روز به آنها مهلت داده بودند تا این ملک آماده شود، اما چند روز از آن زمان گذشته بود. بنابراین، هنگامی که گروه وینسنت برای بیداری او آماده می‌شدند، همه از قبل آماده‌سازی می‌کردند تا برای چند روز آینده بروند و در آن مکان زندگی کنند.

...

سپیده­دم گروه وینسنت زود از خواب بیدار شدند و به زودی از ملک خاندان فولر در میل­فال خارج شدند.

از آنجایی که نینا و ایو هنوز به این شهر نمی‌آمدند، گروه در حال حاضر در آنجا زندگی می‌کردند زیرا وینسنت کلیدها و اسناد ملک را هفته‌ها پیش دریافت کرده بود.

اما آنها برای مدت طولانی این طور نخواهد بود. هنگامی که ساختمان خانواده مافیایی وینسنت آماده شود، اکثر مردان او در آن مکان زندگی و فعالیت خواهند کرد.

وینسنت می‌خواست از مشکلاتی که اقداماتش به خواهرش می‌رساند جلوگیری کند، بنابراین طبیعتاً جبهه­ای برای اقدامات خود ایجاد می‌کرد.

اما فعلاً آنها در این شهر هیچ کاری انجام نداده بودند، فقط شروع به آماده کردن مقدمات بدون درگیر کردن افراد خارج از گروه خود کردند.

وینسنت امروز صبح خانه­ی خود را ترک کرد، هیچ نگرانی­ای در مورد نظارت نیروهای محلی بر حرکات او نداشت.

او اموال خود را در کالسکه گروه در کنار روری و مردانی که در این سفر همراهیش کرده بودند، گذاشت.

روری قبلاً قدرت خود را تثبیت، و شروع به پرورش مانا در بدن خود کرده بود.

تا زمان ب...