فصل ۹۸: پیشرفت در آهنگری

اواخر همان شب...

وینسنت پس از بازگشت به خانه خود، مدتی مدیتیشن کرد، مانایی را که قبلاً صرف کرده بود، بازیابی کرد و حتی تراکم قوای خود را کمی توسعه داد!

دنیای جادویی شگفت­انگیز بود. داشتن یک جواهر جادو همه چیز را در مورد پیشرفت فرد در مواجهه با جادو تغییر می‌داد!

می­توان با جذب آهسته مانا از طبیعت قوی­تر شد و با "فشار" آرام انرژی به بدن و پُر کردن روح آنها، وابستگی‌ها را تکامل بخشید.

این یک فرآیند استاندارد بود که بسیاری، هر روز از آن برای قوی­تر شدن استفاده می‌کردند. اما راه بهتری برای قوی­تر شدن وجود داشت. با آموزش یا حتی فشار آوردن به سرحد توانایی­های خود!

یک آهنگر می‌توانست این کار را با خسته کردن خود با ساختن یک ابزار و یک پزشک با معالجه یک بیمار انجام دهد. از سوی دیگر، یک جنگجو می‌تواند خود را با آموزش یا جنگیدن خسته کند.

صرف­نظر از روشی که فرد برای فرسودگی خود استفاده می‌کند، می‌توان با خسته کردن همه یا بیشتر بدن خود به وضعیت خاصی دست یافت.

این، حالت، مدیتیشن و جذب مانای رایگان در طبیعت را بسیار آسان می‌کرد!

برای درک تفاوت این دو حالت، انجام مدیتیشن زمانی که فرد خسته نیست شبیه به فردی است که از شِلنگ در یک منطقه خشک برای بیرون کشیدن مایع از زیرزمین استفاده می‌‌کند. مدیتیشن بعد از خستگی مانند داشتن یک مخزن بزرگ آب بالای سرتان بود.

در حالت دوم، "مایع" به طور طبیعی وارد بدن شما می‌‌شود و نه­تنها به سرعت مانای تخلیه شده شما را بازمی‌‌گرداند، بلکه پیشرفت‌‌های کوچکی نیز برای شما فراهم می‌‌کند!

وینسنت این را در تمرین امشب دوباره احساس کرده بود. زمانی که مدیتیشن را پس از مبارزه با دستیار به پایان رساند، قبلاً کمی قوی‌تر شده بود.

هنگامی که مدیتیشن را به پایان رساند، خوشحال از پیشرفت جزئی در مانا، وینسنت فوراً توجه خود را به مطالعه آهنگری معطوف کرد.

او قبلاً نیمی از کتاب‌هایی را که بنسون به او داده بود خوانده بود و ده‌ها ماده معدنی و نظری...