فصل ۱۱۳ تولد «بهترین پست محافظت شده؟» روری چشمانش را ریز کرد و متوجه منظور دوستش نشد. وینس توضیح داد: «ما یکی از گروه‌های اونا رو نابود کردیم. احتمالا ضعیف‌ترینشون. اما ضعیف‌تر از همه یا نه، بدون شک گروه دشمن از تک و تا می‌افته. این یعنی منابع ضعیف‌ترین پایگاه باید تا به حال به بقیه پایگاه‌ها منتقل شده باشه. ما با حمله به ضعیف‌ترین‌ها دستاورد زیادی به دست نمیاریم. شانس ما در برابر تیمی که محافظت بهتری داره، که باید منابع ارزشمندتری داشته باشه، بهتره.» ثروت‌های اتحادیه مبارزان مطمئناً در مقر این گروه بود، جایی که قوی‌ترین‌ها می‌توانستند از آن‌ها محافظت کنند. با این حال، پایگاه‌های کوچک‌تر باید چیزی در اختیار داشته باشند، زیرا به منابعی برای حفظ عملیات و پرورش نیروهای خود نیاز داشتند. به نظر وینس، دشمنان آن‌ها منابع را از پایگاه ضعیف‌تر به پایگاه قوی‌تر فرستاده بودند. بنابراین، این مکان باید باارزش‌ترین پایگاهی باشد که در دسترس او و مردانش است. او بدون آمادگی کافی نمی‌توانست خطر ورود به مقر دشمن را داشته باشد. او می‌خواست به یکی از پایگاه‌های دیگر حمله کند که بالاترین پاداش را دارد. «پاداش بالا طبیعتاً با ریسک بالایی همراهه.» یکی از مردان باتجربه‌تر در گروه اظهار داشت که باعث شد وینسنت به نشانه موافقت سر تکان دهد. «چه زمانی این کار رو انجام می‌دیم؟» یکی از آن سه دستیار پرسید. وینسنت پاسخ داد و به او نگاه کرد. «۳ شب دیگه. به زودی، ارتش سلطنتی علیه ما اتهامات وارد می‌کنه. بهتره در حالی که همه این موضوع رو پیگیری می‌کنن، اقدام کنیم. اونا فکر می‌کنن می‌تونن به ما صدمه بزنن... بیاید اول به این حرو*مزاده‌ها نشون بدیم کی اول قراره از پا بیافته!» او با لحن تهاجمی‌تر گفت اما همچنان روی صندلی خود نشسته بود و چهره‌ای خنثی داشت. روری فهمید که وینسنت چه می‌خواهد و گفت: «با بررسی این قوی‌ترین پایگاه دشمن آماده بشید.» به گروه آنجا گفت: «سه روز کافیه تا اطلاعاتی در مورد این پایگاه جمع کنیم و اطراف منطقه دیده بانی کنیم.» با این حرف‌ها، گروه به زودی از آنجا خارج شدند، هر نفر برای حل مشکلات مختلف می‌رفت، اما بیشتر آن‌ها روی مشکل اتحادیه مبارزان تمرکز کردند. … دو روز بعد… وینسنت و روری شب را برای جشن تولد ۸ سالگی نینا تعطیل کرده بودند. در حالی که مردانشان به خاطر برنامه‌هایشان در اطراف میلفال حرکت می‌کردند، هر دوی آن‌ها تولد خانم فولر جوان را با دوستانشان جشن گرفتند. در آن لحظه تالار و اتاق نشیمن اقامتگاه فولر با وسایل مختلف جشن همراه با تنقلات و غذاهایی که در این گونه جشن‌ها رایج بود تزئین شده بود. در همان زمان نینا با خوشحالی با دوستان محلی خود بازی می‌کرد. نینا و ایو...