NovelEast

مافیا در دنیای جادو

قسمت: 121

تنظیمات
فصل ۱۲۱: شاگرد ارشد تق! تق! درب ورودی املاک وینسنت قبل از اینکه صدایی از بیرون بیاید، دو بار زده شد. مردی فریاد زد: «در رو باز کن! ما اینجاییم تا رهبر شما رو ببینیم!» و چندین مرد را که در اطراف املاک قرار گرفته بودند، متعجب کرد. حتی درحالی¬که خیابان مقابل خود را تماشا می¬کردند، عده¬ای از دیدن این سه مرد که زره قرمز و مشکی پوشیده بودند، شگفت¬زده شدند. دستیاران سطح سه، مانند چنین افرادی بسیار سریع حرکت می¬کردند! همانطور که آنها به این مکان هجوم آوردند، چندین شاگرد متوسط و ارشد را که اطراف را تماشا می¬کردند غافلگیر کردند. با نگاهی به خروجی ساختمانشان، یکی از دستیاران سطح یک که از این تازه¬واردها غافلگیر نشده بود، با علم به اینکه آنها دشمن نیستند، به سمت در اصلی دوید. این مردان از طرف سندیکای اسکارلت آنها را تماشا می‌کردند. آنها آنجا بودند تا از آنها در صورت حمله افراد بلندپایه اتحادیه مبارزان محافظت کنند. وینسنت و قوی‌ترین مردانش قبلاً متوجه شده بودند که این افراد در ساختمان‌های نزدیک خانه‌شان می‌مانند. دستیاران وینسنت با توجه به آشفتگی ایجاد شده توسط مانا، از قبل می¬دانستند که این سه نفر از کجا آمده‌اند. با باز کردن در، اولین دستیار سطح یک پرسید: «آقایون، چی شده؟ اتفاقی افتاده که مجبورتون کرده اینجوری بیاید اینجا؟» یکی از آن سه مرد با عجله برای حل مشکلی که به دستور رهبرشان برای آنها پیش آمده بود، فریاد زد: «واقعاً اتفاقی افتاده! خیلی اتفاقات افتاده! رهبر لعنتیتون کجاست؟ ما باید صحبت کنیم!» «چی شده؟» دستیار سطح یک دیگر با حالت عجیبی در ورودی این مکان حاضر شد: «رهبرهای ما مشغول هستن. ما رو مسئول این مکان گذاشتن.» «چی؟» یکی از مردان سطح سه فریاد زد: «این مزخرفات رو به من نگو! فوریه. با رؤسا تماس بگیرید، وگرنه خودمون این کار رو می¬کنیم!» افراد حاضر در راهروی ورودی این عمارت خیلی زود دچار تنش شدند و دستانشان دور اسلحه¬های کمرشان سفت شد. دوازده نفر از ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب مافیا در دنیای جادو را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی