مافیا در دنیای جادو
قسمت: 129
فصل ۱۲۹: جبهه وینسنت
دو روز بعد…
وینسنت بعد از برخورد قبلیش با نوآ، امشب دوباره او را ملاقات کرد، اینبار برای شام در یک رستوران محلی.
اما در ابتدای روز، وینسنت هنوز آن قرار ملاقات شبانه را در ذهن نداشت. بعد از صرف صبحانه مقوی با ایو و نینا، آنها را دید که درحال آماده شدن برای رفتن به آکادمی هستند، جایی که خواهر کوچکش روز قبل کلاس-هایش را شروع کرده بود.
پس از رفتن آنها، وینسنت به سرعت خانه را ترک کرد و برای ملاقات با چند نفر از مردانش در یکی از میخانه¬های تحت حفاظتش حرکت کرد.
وینسنت نه به مقر رفت و نه حتی برای پوشیدن ماسک و زرهاش که قبلاً به نشانههای آشنای مردی با جایزه دویست سکهای روی سرش تبدیل شده بود، بازگشت.
به عنوان فردی که توسط قاتلان از خارج و خود میل¬فال تحت تعقیب بود، از برخورد با افرادش که به عنوان بخشی از گروه او شناخته میشدند اجتناب کرد.
اما همه اعضای تیم او جزو گروه جنایتکاران خانواده او نبودند. برخی از مردان او که بخشی از آن خانواده بودند به عنوان زیردستان وینسنت فولر در تجارت او عمل میکردند، نه به عنوان زیردستان سزار.
به همان اندازه که بسیاری از مردان و شرکای تجاری او هویت واقعی او را میدانستند، وینسنت نگران انتشار اطلاعاتی در مورد خود نبود.
او به عنوان مردی محتاط، در هر معامله¬ای که انجام میداد، بندهای محرمانگی در مورد هویت افراد دخیل در تجارتش گنجانده بود. حتی تحت تهدید، مشتریان یا مردان او نمی¬توانستند در مورد اینکه او و روری واقعاً چه کسی بودند صحبت کنند.
پس وینسنت جرئت می¬کرد چنان در میل¬فال قدم بزند که گویی جایزهای آنچنانی روی سرش نیست و حتی روزانه به برخی از مؤسسات منطقه خود می¬رفت.
در روزهای پس از سرقت سال، گروه او اقدامات مردان اتحادیه مبارزان را به خوبی مدیریت کرده بود و موفق شد بیش از ۸۰٪ از حملات دشمن را قبل از اینکه حتی به پیمانکارانشان آسیب برساند، متوقف کند.
حتی تحت حملات مداوم، گروه شرکای وینسنت خوشحال بودند و روز قبل، اندازه قلمرو وی در واقع با قراردادهای جدید افزایش یافته بود.
با گذشت روزها و پایدارتر شدن قلمرو وینسنت، تج...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب مافیا در دنیای جادو را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
