NovelEast

مافیا در دنیای جادو

قسمت: 168

تنظیمات

فصل ۱۶۸ بیداری وینسنت

همراه با واکنش میلفال به اخبار، شایعات و اقدامات شب قبل، وینسنت در اقامتگاه خود از خواب بیدار شد.

پس از اطمینان از اینکه هیچ دشمنی محل را تحت نظر ندارد، افراد او مستقر شدند تا در حالی که رئیس آن‌ها به تنهایی بهبود می‌یابد، منطقه را زیر نظر داشته باشند.

پس از یک شب اقدام، نه تنها توسط گروه وینس، بلکه توسط این مردان که بیش از یک بار با جانوران دره راکی روبرو شده بودند، تمام معجون‌های ترمیم کننده‌ای را که داشتند مصرف کردند.

اما این افراد با علم به اینکه رئیسشان آسیب جدی ندیده بود، از لحظه رسیدن به این مکان، یعنی یک ساعت و نیم پیش تا به الان، آن‌ها به او اجازه استراحت و بهبودی خود را داده بودند.

آن‌ها در این مرحله خطر آوردن پزشکان محلی را به جان نخریدند، زیرا حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند. بعد از دیشب تمام پزشکان میلفال مشغول مداوای قاتلان مجروح، یعنی ارباب جوان سیمونز و نوآ بودند.

اما در حالی که بیشتر آن‌ها در اتاق وینسنت منتظر بودند، ملحفه‌ها ناگهان حرکت کردند و همه مردان آنجا به او نگاه کردند.

«رئیس…»

آن‌ها به طور همزمان گفتند درحالی که وینسنت چشمانش را باز کرد و بالاتنه‌اش را بالا آورد طوری که انگار می‌خواهد از خود دفاع کند یا برای مبارزه آماده شود.

اما وقتی وینسنت این حرکت را انجام داد به سرعت حالت دردناکی در چهره‌اش ایجاد شد، به خاطر سردرد بی‌سابقه‌ای که داشت دستانش را به سمت صورتش آورد.

با توجه به محل قرارگیری جواهر جادویی در سر، غیرعادی نیست که فردی پس از آن نوع خستگی که تجربه کرده، سردرد، حساسیت چشم و سایر علائم مربوط به آن قسمت از بدن را تجربه کند.

اما در حالی که حس می‌کرد سرش به دو نیم شده، وینسنت در تمام بدنش احساس درد می‌کرد، انگار که روز قبل یک تمرین بدنی تمام و کمال انجام داده است.

- لعنتی! این چه دردیه؟

او از خودش پرسید درحالی‌که خاطرات روز قبل کم کم به او باز می‌گشت.

با وجود اینکه شب قبل آس...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب مافیا در دنیای جادو را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی