فصل 228 موفقیت!
هنگامی که یک جادوگر قدرت‌هایش را بیدار می‌کرد، مانا در بدنش مانند خونی می‌شود که در رگ‌هایش جریان دارد، درکش آنقدر سخت نیست. هنگامی که جادوگر به مرحله دوم می‌رسد، جریان مانا در اطراف بدنش باعث ایجاد ذرات کوچک در اطرافش می‌شود که به عنوان مثلث جادویی شناخته می‌شوند.
دستیار سطح 1 چیزی جز یک جادوگر که از یک مثلث‌ جادویی تشکیل شده است، نیست. در مقابل، دستیار سطح 5 کسی است که پنج مورد از این مثلث‌ها دارد‌.
هنگامی که پنج مثلث در پایان مرحله 2 به هم رسیدند، گرداب مانا را تشکیل می‌دهند که در پایان مرحله 3 رودخانه مانا را به وجود می‌آورند. از رودخانه مانا، جسم فانی و روح جادویی فرد جدا می‌شود.
تنها در این صورت است که فرد از مرگ رها می‌شود و می تواند به عنوان یک انسان شاهکارهای کاملاً غیرعادی انجام دهد و دیگر به غذا، استراحت یا چیزهای فانی معمولی وابسته نیست.
قدرت شخص نیز بسیار افزایش می‌یابد!
با این حال، چیزی که اکنون برای وینسنت اهمیت داشت این بود که او قبلاً یکی از پنج مثلث مورد نیاز برای ایجاد گرداب مانا را داشت. اگرچه این یکی از بخش‌های ضروری برای پیشرفت او به مرحله سوم بود، اما می‌توانست هنگام جذب حلقه دوم از آن استفاده کند.
به عنوان چیزی برتر از مانای معمولی برای بدن او، چنین مثلثی بزرگترین سلاحی بود که برای جذب موفق حلقه زرد داشت.
با آگاهی از این موضوع، وقتی موفق شد حلقه زرد را در فضای موجود برای حلقه دوم خود قرار دهد، بلافاصله از مثلث اول خود برای جذب حلقه جدیدش استفاده کرد.
وقتی این کار را انجام داد، کتیبه‌های کوچکی روی حلقه جدید ظاهر شدند و وینس تغییری در ارتباط خود با آن احساس کرد.
اگر قبلاً این حلقه با او هماهنگ بود، اکنون کاملا با او یکپارچه شده بود و به او اجازه می‌داد تا با تثبیت بنیان جادویی خود، امکانات جدیدی را ببیند.
پرتوهای نوری که اولین حلقه او و جواهرش را به هم وصل می‌کرد ناپدید شد. اندکی پس از آن، ویژگی‌های جسمی و روانی او به سرعت شروع به افزایش کرد و او متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است.
_من انجامش دادم!
حالتی رضایت‌‌بخش در چهره وینسنت ظاهر شد، زیرا احساس می‌‌کر...