فصل 230 آخرین روز در جنگل دارکوب آلپ «2» 

سه ساعت بعد، وینسنت و گروهش در مسیری که انتخاب کرده بود با گروه‌هایی از حشرات روبرو ‌شدند. 

همانطور که انتظار می‌رفت، آن‌ها با تعداد زیادی از موجودات مرحله دوم[1] ، یعنی حشرات بین سطوح 1 و 5 مواجه شدند. 

اما هیچکدام در حد وینسنت نبودند. او تا نیمه راه موجودات را از بین برده برد و در بقیه راه، افرادش و معلمان وارد عمل شدند تا او خسته نشود. 

هیچ حشره مرحله سومی در آن منطقه وجود نداشت، این چیزی بود که گروه انتظارش را داشت. به عنوان موجوداتی که می‌خواستند حلقه زرد را از دارکوب‌ها بدزدند، بدیهی بود که حشرات جنگل دارکوب آلپ کسی را نداشته باشد که در حد رهبران منطقه دارکوب‌ها باشد. 

این امر باعث شد تا گروه وینسنت مسیرش را به راحتی طی کند. هنگامی که پیشروی می‌کردند و موجودات سطح پایین‌تری را در مسیر خود می‌دیدند، متوجه علائمی شدند که ممکن است مکان بازماندگان احتمالی گروهشان را نشان دهد. 

وینسنت وقتی به هسته شبکه زیرزمینی حشرات رسیدند به سربازانش گفت: «بیاید برگردیم.» 

اینجا جایی بود که بسیاری از موجودات مرحله اول در آن زندگی می‌کنند. 

جولیان پرسید«چرا؟» 

وینسنت پرسید: «اینجا هیچ حشره قدرتمندی نیست. میدونی معنی‌اش چیه؟» 

اما منتظر پاسخ جولیان نماند. «یا رهبر‌های این حشرات متوجه شدن که قراره نابود بشن و تصمیم به فرار گرفتن یا اینکه به سمت قوی‌ترین دشمن رفتن.» 

رهبر معلمان پرسید: «و چطوریه که این برای ما خوبه؟» او پس از تمام شدن معجون‌های بازیابی در اقلام ذخیره‌اش، دیگر نمی‌توانست بجنگند‌. 

وینسنت گفت: «دارکوب‌های مرحله سوم فقط می‌تونن دنبال گروه ما یا بقیه افراد من که عقب موندن رفته باشن.» و خاطرنشان کرد که هر چقدر هم که گروه او و معلمان تاخیر داشتند، احتمالاً اولین کسانی هستند که به این مکان رسیده‌اند. 

جولیان متوجه شد که صحبت‌های سزار به چه سمتی می‌رود. «ما به دارکوب‌ها برخوردی نداشتیم. بنابراین بقیه افراد خانواده‌ات احتمالا شکار شدن.»