فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 21

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 21: منگ‌هائو، تو بی‌شرمی!

کوه سیاه بر*هنه نبود، بلکه پوشیده از جنگلی پر از درختان بود که به سمت آسمان کشیده شده بودند. دلیل اینکه این مکان را کوه سیاه نامیدند این بود که همه درختان آن کاملاً سیاه بودند و به نظر می‌رسید که پر از انرژی شیطانی در حال چرخش باشند.

تا آنجا که چشم کار می‌کرد با کوه‌های دیگر کاملاً متفاوت بود.

به محض ورود به کوه، منگ‌هائو غرش عمیقی شنید و دو جانور شیطانی از سطح سوم خالص‌سازی چی به سمت او حرکت کردند. آن‌ها بدن گرگ‌هایی با دم‌های بلند مار مانند داشتند و با خز نازک پوشیده شده بودند. آن‌ها با نفرت به او نگاه می‌کردند.

به محض نزدیک شدن، منگ‌هائو ایستاد، سپس آینه مسی را بلند کرد و بر آن‌ها تابید. فوراً از چشم راست یکی از جانوران شیطانی، آبفشانی از خون جاری شد. فریاد غم انگیزی کشید و همراهش را ترساند. چشمان منگ‌هائو برق زد. این بار آینه چشم جانور شیطانی را منفجر کرده بود نه باسنش. هنگام جنگیدن او با ژائو ووگانگ نیز چنین اتفاقی افتاده بود. او دیگر فرصتی برای فکر کردن در مورد آن نداشت. حتی وقتی آن‌ها برای فرار از او دور شدند، او با سرعت از کنار آن‌ها گذشت.

در مورد دو تهذیب‌گر سطح پنجم، آن‌ها همچنان خشمگینانه به تعقیب ادامه می‌دادند. شمشیرهای پرنده آن‌ها پرتاب شد و جانوران شیطانی را بلافاصله کشت. آن‌ها حتی برای جمع آوری هسته‌های شیطانی متوقف نشدند، آنقدر سریع به دنبال منگ‌هائو می‌دویدند که انگار بدن آن‌ها رنگین کمان شده است.

«این یه کوه شیطانیه. من شنیدم که پادشاه شیطان تو قله‌ش زندگی می‌کنه، منگ‌هائو، فرار کردن به چنین جایی چیزی جز مرگ برات به دنبال نداره.»

«نیازی به فرار نیست. برگرد و می‌تونیم با حرف زدن حلش کنیم، حتی شاید معامله‌ کنیم.» آن دو تهذیب‌گر در حالی که به دنبال او بودند، صداهایشان به ظاهر صمیمانه بود، اما قلب‌هایشان پر از نیات قتل‌آمیز بود.

منگ‌هائو نه به پشت سر نگاه کرد و نه به تماس آن‌ها پاسخ داد، بلکه با تمام سرعت به سمت قله کوه رفت. طولی نکشید که به یک گروه هفت یا هشت نفره جانوران شیطانی برخورد کرد. به نظر می‌رسید که در سومین سطح خالص‌سازی چی باشند. بعد از اینکه با آینه مسی آن‌ها را ترساند، فرار کرد. البته دو تهذیب‌گر سطح پنجم چنین توانایی نداشتند، بنابراین مجبور شدند راه خود را با قتل عام باز کنند. سپس با وضعیتی آغشته به خون - خون شیطانی البته نه خون خودشان - به تعقیب ادامه دادند. آن‌ها شروع به خسته شدن کرده بودند. در جریان نبرد، قرص درمانی بیشتری مصرف کرده بودند. اما به قول معروف، اگر سوار ببر باشید، پیاده شدن سخت است. در حالی که دندان‌هایشان را از خشم بر هم فشار می‌دادند به تعقیبشان ادامه دادند.

«هنوز دارن دنبالم میان...» منگ‌هائو، با چهره‌ای عبوس، به دورترین نقطه‌ای که تا به حال در کوه سیاه سفر کرده بود، رسیده بود. اگر بیشتر از این پیش می‌رفت باید با جانوران شیطانی در پنجمین سطح خالص‌سازی چی روبرو می‌شد. قیافه‌ای سخت در چهره‌اش نمایان شد و با دندان‌های بر هم فشرده به سمت قله کوه پیش رفت.

پس از گذشت زمانی کافی برای سوزاندن نیمی از چوب عود، ناگهان صدای غرشی آهسته به گوش رسید که به نظر می‌رسید نیمی از کوه را پوشانده است. مثل باد تاریک، گرگ غول پیکر چند رنگ زوزه‌کشان به سمت او آمد، این گرگ پاهایی به طول شش متر و چشمان قرمز روشن داشت که با قصد کشتن می‌درخشید. روح سرکوبگر سطح پنجم خالص‌سازی چی از آن دور شد.

اگر تنها بود، مشکل بزرگی نمی‌بود. اما در پشت آن گروهی متشکل از پنج گرگ چند رنگ کوچک‌تر با پایه‌های تهذیب در اوج سطح چهارم و همچنین یک گرگ سطح پنجم دیگر مشاهده می‌شدند. زوزه شدید آن‌ها فضا را پر کرده بود.

چشمان منگ‌هائو درخشیدند و بی‌درنگ آینه مسی را بلند کرد و به سمت گرگ‌ها تابید. فریاد عاجزانه‌ای از دهان یکی از گرگ‌ها بیرون آمد و خون از سینه‌اش بیرون ریخت، انگار که چاق...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی