فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 32

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 32: این انگشت من را تحقیر کرد، امروز، من آن را فلج می‌کنم!

شمشیر های جادویی منگ هائو و تکنیک های ویژه وانگ تنگ‌فی، تهذیب‌گران محاصره گر را وحشت زده باقی گذاشت. آنها دیگر به منگ هائو از بالا نگاه نمی‌کردند، بلکه از مجموعه وسیع آیتم های جادویی او مبهوت می‌ماندند.

فقط آنها نبودند. شانگوان شیو، ارشد بزرگ اویانگ، حتی رئیس فرقه، هی لو هوا با تحسین به او خیره شدند.

وانگ تنگ‌فی قوی و قادر به القای ترس در همتایان خود بود. همه این را می‌دانستند، بنابراین دیدن منگ هائو در رقابت مستقیم با وانگ تنگ‌فی باعث شده بود همه تماشاگران شوکه شوند.

در آن لحظه، چهل شمشیر پرنده از چندین جهت مختلف بر او فرود آمدند، طوفان شمشیری که به نظر می‌رسید می‌تواند هر موجود زنده ای که به او برخورد می‌کند را از هم بپاشد. یک رقیب سطح شش خالص سازی چی معمولی در مقاومت در برابر آن قطعا دچار مشکل می‌شد.

منگ هائو خون بیشتری سرفه کرد. تنها راه برای مجبور کردن خود به ایستادگی، مصرف مداوم هسته های شیطانی بود.

صدای غرش عظیمی از برخورد چهل شمشیر پرنده منگ هائو با قدرت حمله انگشت دوم وانگ تنگ‌فی به وجود آمد. بیش از نیمی از آنها نابود شدند، اما حمله وانگ نتوانست هیچ کاری به جز مجبور کردن او به سرفه کردن کمی خون، با منگ هائو انجام دهد.

هر کس دیگری بود در برخورد با منگ هائو محتاط عمل می‌کرد، اما وانگ تنگ‌فی مثل همیشه تحقیرآمیز عمل کرد. او به جلو رفت و برای بار سوم انگشتش را تکان داد.

انرژی معنوی منگ هائو تقریباً تمام شده بود. اما او تعداد زیادی هسته شیطانی در دسترس داشت تا خودش را دوباره شارژ کند. در تمام این مدت، او توانسته بود انرژی معنوی خود را تقریباً در یک سطح ثابت نگه دارد. همانطور که مشغول تماشای حرکت سوم وانگ تنگ‌فی بود، نتوانست همان حمله انگشتی را که در آن در حال برداشتن بطری کدو بود به یاد نیاورد. نیت کشتار در چشمانش قوی‌تر شد. او عقب نشینی نکرد و حتی یک گام به جلو برداشت، در حالی که انگشتانش در حرکات طلسم مانند حرکت می‌کردند. سه یا چهار کیسه نگهدارنده او شروع به لرزیدن کردند و سپس ناگهان توالی هاله های شمشیری ظاهر شد که همه تماشاگران را شگفت زده کرد.

با تکان دادن آستینش، او چهل یک موج، دو موج، سه موج از شمشیرهای پرنده را به جلو فرستاد. آنها به باران شمشیری خیره کننده ای تبدیل شدند. یک شمشیر، ده، بیست، سی شمشیر... هفتاد شمشیر در چهار موج، یک هاله شمشیری باورنکردنی. آنها به سمت وانگ تنگ‌فی شلیک شدند.

منگ هائو مدام خون سرفه کرده و بعد از آن قرص های دارویی مصرف می‌کرد. چشمان او کاملاً خون آلود بودند، اما قصد کشتار در آنها مانند همیشه قوی بود. حتی اگر قدرت معنوی‌اش تمام می‌شد، از هیچ چیزی دریغ نمی‌کرد!

وانگ تنگ‌فی سرفه مصنوعی سردی کرد. با توجه به وجود تعداد زیادی از مردم، او نمی‌خواست از حمله طفره برود، اما آنجا فقط محض رضای خدا تعداد زیادی شمشیرهای پرنده وجود داشت. به نظر می‌رسید که آنها در یک خط مستقیم نزدیک می‌شوند، با این حال بازم چیزی در مورد حمله عجیب به نظر می‌رسد. او پیش‌بینی تاریکی در ذهن داشت که اگر بخواهد از حمله طفره رود، باز هم به سمت مرگ خود خواهد رفت.

برای اولین...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی