فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 48

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل48: سانگ عجیب­وغریب و وو دینگ‌چیو رعد و برق در آسمان عصر طنین­انداز می‌شد. ابرهای گُلگون به اطراف می­چرخیدند، و صدای باد پاییزی به گوش می‌رسید که، برگ­های افتاده را برمی­داشت و آنها را در آسمان شناور می‌کرد. یک غروب پاییزی زیبا و بارانی بود، اما آرامش توسط دو چهره­ای که گهگاه به زمین می­افتادند به هم خورده بود، اما آنها بلافاصله دوباره بلند می‌شدند و به سوی آسمان حرکت می‌کردند. آنها در امتداد اوج می‌گرفتند و درگیر یک تعقیب مرگ و زندگی شدند. منگ هائو در جلو بود، چشماش برق می­زد. پس از رسیدن به سطح هفتم خالص‌سازی چی، او می‌توانست در مدت سوختن نیمی از یک چوب عود (حدود 2تا 5 دقیقه)، با حداکثر سرعتش روی شمشیر پرنده پرواز کند. هر چند با این مقدار، او نمی­توانست شانگ گوان­شیو را تهدید کند. پس از گذشت مدتی، او مجبور شد به زمین بیاید، برای مدتی با حداکثر سرعت ممکن بدود و سپس دوباره سوار شمشیر پرنده شود. شانگ گوان­شیو نیز مانند سگی شکاری او را تعقیب می‌کرد. او می­دانست که نمی­تواند به منگ هائو اجازه­ی فرار بدهد. اگر این کار را می­کرد، منگ هائو می­توانست به راحتی در جایی در منطقه عظیم پنهان شود، و این برای او بسیار دردسرساز خواهد بود. در آن لحظه، او بسیار از خودش مطمئن بود. یک مقطع حساس فرارسیده بود. او می­دانست که منگ هائو دارای نوعی آیتم ارزشمند است. او دقیقاً مطمئن نبود که آن چه کاری انجام می­دهد، اما مصمم بود که آن را به دست آورد. «منگ هائو، تو نمی‌تونی از من فرار کنی! هدف من همیشه دامنه جنوبی بوده. تنها دلیلی که هنوز به مرحله پایه‌ریز بنیاد صعود نکردم اینه که خودم نمی‌خواستم. تو مقابل من مثل یه مورچه می­مونی! من تو رو تبدیل به سکوی پرشم به پایه‌ریز بنیاد می­کنم!» شانگ گوان­شیو در سطح نهم خالص‌سازی چی بود، اگرچه او خیلی به مرحله پایه‌ریز بنیاد نزدیک بود اما هنوز دور از آن سطح از قدرت بود. با‌ این همه، حتی اگر منگ هائو در همان مرحله نسبت به او بود، پایه­های تهذیب آنها هنوز دو سطح از هم فاصله داشتند. این بدان معنی بود که نه تنها شانگ گوان سریعتر بود، بلکه به دلیل وضعیت او به عنوان یک ارشد در فرقه معتمد، او به سطح بالاتری از آیتم‌های جادویی دسترسی داشت. طلسم در هوا سوت زد و او را با قدرتی فوق­العاده به جلو سوق داد. او آستین گشادش را تکان داد و یک لوح یشمی بیرون‌ آورد. مه سبزی از آن خارج و در یک بطری سبز منعقد شد، تقریباً نصف قد یک فرد متوسط شکل گرفت. و به سمت منگ هائو حرکت کرد. چشمان منگ هائو سوسو زد و او ضربه‌ای به کیف نگه‌دارنده زد. ده شمشیر ظاهر شدند، و به سمت بطری جادویی حرکت کردند. به محض برخورد آنها، ده شمشیر به قطعاتی منفجر شدند، و در همه جهات پخش شدند. بطری شکست، اما شانگ گوان­شیو فقط سرعتش را افزایش داد و به قصد کم کردن فاصله‌اش با منگ هائو از روی ابر پرید. در آن لحظه، منگ هائو ناگهان چرخید، دستانش در الگوهای افسون حرکت کردند. تیغه­های بادی ظاهر شدند، تعدادشان سه عدد بود. با این حال، آنها به سمت شانگ گوان­شیو حرکت نکردند، بلکه در الگوهای دایره‌ای، سریع‌تر و سریع‌تر پرواز کردند، و نیروی گرانشی ایجاد کردند که در نتیجه بقایای شکسته‌شده شمشیرهای‌پرنده او را به داخل کشیدند. به زودی، آنها یک گرداب چرخان تشکیل دادند. صدای بلندی به صدا درآمد، اما منگ هائو به پشت سر نگاه نکرد. گرداب پشت شانگ گوان­شیو ناگهان منفجر شد و ترکش‌هایی به بیرون فرستاد. شانگ گوان­شیو به جلو پرتاب شد و تعادلش را از دست داد و جاهای مختلفی از لباس­هایش پاره شدند. چشمانش با خشم سوختند. «پس تو به سطح هفتم خالص­سازی چی رسیدی!» شانگ گوان­شیو درحالی که منگ هائو با سرعت از او دور می­شد به منگ هائو خیره شد. او به تعقیب خود، هر چند با احتیاط بیشتر، ادامه داد. او می­دانست که منگ هائو فوق­العاده زیرک است و نمی­تواند او را دست کم بگیرد. او باید از تمام قدرت خود استفاده می‌کرد. وقتی به تکنیکی فکر کرد که منگ هائو به تازگی از آن استفاده کرده بود و در آن قسمت­های تکه­تکه شده شمشیرها را با هم جمع کرد، شانگ گوان­شیو کمی غافل...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی