فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 99

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
 
فصل 99: پایه‌ریز بنیاد! 
 
 
«هسته شیطانی فقط در حال حرکته و این مانع از ورود دریای هسته به پایه‌ریز بنیاد می­شد. نمی‌تونه ستون دائو رو تشکیل بده.... 
باید ستون دائو رو تشکیل بدم! باید به پایه‌ریز بنیاد برسم! باید جلوی حرکت هسته شیطانی رو بگیرم. و این نیاز به انرژی روحانی بیشتری داره!» 
قرص پایه‌ریز بنیاد در دهان او حل شد و مقدار تکان­دهنده‌ای از نیروی روحانی فوران کرد. و درون دریای هسته منگ­هائو سرازیر شد که لحظاتی پیش وسط متراکم شدن بود، اما سپس توسط هسته شیطانی قطع شد. 
قدرت فروان کرد و باعث شد تا دریای هسته با نور طلایی کورکننده‌ای بدرخشد. هسته شیطانی، که به­نظر می‌رسید هرگز از چرخیدن باز نمی‌ماند، ناگهان شروع به کند شدن کرد. انرژی روحانی درون دریای هسته بی­پایان به‌نظر می‌رسید. صدای خروشانی شنیده می‌شد که هر نشانه‌ای مبنی بر اینکه اگر هسته شیطانی دوباره شروع به چرخیدن خشمگینانه ‌کند را، سرکوب می‌کرد. 
متوقف شد، بی­حرکت. 
صداهایی از درون دریای هسته به­گوش می‌رسید که در سراسر بدن منگ­هائو پژواک می­یافت. انگار که یکباره کل دریای هسته یخ زده بود. بعد از چند نفس، ناگهان کاملاً جامد شد. 
در آن لحظه به­نظر می‌رسید که زندگی منگ­هائو به پایان رسیده بود. نفسش کند شد و بدنش شروع به لرزیدن کرد. چشمانش درخشید، و او نفس عمیقی کشید و راهنمای خالص‌سازی چی از کتاب مقدس روح متعالی در ذهنش ظاهر شد. 
دریای هسته‌ی جامد شروع به کوچک شدن کرد. 
کوچک و کوچک‌تر شد و به یک سنگ الماس شکل تبدیل شد که حاوی هسته شیطانی بود. انرژی روحانی بیشتری از قرص‌های پایه‌ریز بنیاد سرازی شد و به­آرامی دریای هسته دوباره پدیدار شد. 
حتی وقتی باری دیگر پر شد، شروع به کوچک شدن کرد تا سنگ کریستالی الماس شکلی تشکیل شود. سپس، انرژی روحانی بیشتری سرازیر شد و این روند دوباره آغاز شد. 
منگ­هائو می‌دانست که این پروسه زمان زیادی می‌برد و به انرژی روحانی زیادی نیاز دارد، به همین دلیل بود که این دره را انتخاب کرد. ضربه‌ای به کیف دارایی‌اش زد و شروع به مصرف بیشتر قرص‌های دارویی کرد. 
بارها و بارها، دریای هسته خود را پر کرد که سپس به سنگ کریستالی الماس شکل، تبدیل شد. 
منگ­هائو گذر زمان را از دست داد. 
یک ماه. دو ماه. سه ماه... شش ماه.... 
بهار گذشت و پاییز از راه رسید، سپس سرمای زمستان. یک سال از ورود منگ­هائو به غار جاودانه برای تمرین مراقبه می­گذشت. در آن سال در هر ماه کامل، هفت تهذیب‌گر می‌آمدند تا طناب سرخ را بکشند. 
بهترین تلاش آنها منجر به بیرون کشیدن حدود  هزاروچهارصدونودونه متر شد! اما آنها هرگز نتوانستند یک متر پایانی را بیرون بکشند. با گذر زمان، هفت مرد متوجه شدند که انرژی روحانی آسمان و زمین در منطقه کاهش یافته بود. 
البته، منگ­هائو آن را جذب می‌کرد، اما آنها این را نمی‌دانستند و نمی‌فهمیدند که چرا این اتفاق می‌افتاد. منطقه را جستجو کردند، اما چیزی به دست نیاوردند. حتی فکرش را هم نمی‌کردند که این پدیده به منگ­ها...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی