آسمان ها را مهر خواهم کرد
قسمت: 109
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر109: افسانهی عذاب
صدفی صد ساله از دریای راه شیری که میتواند طولعمر یک تهذیبگر را افزایش دهد. طولعمر قیمتی ندارد. زندگی طولانی برای هر کسی مهم است. تشنگی است که از خود روح سرچشمه میگیرد.
این بهویژه در مورد تهذیبگران صادق است حتی بیشتر، برای کسانی که به پایان سالهای زندگانی خود میرسند. برای افزودن نیمی از یک چرخه شصت ساله به زندگی خود، تقریباً هر بهایی را میپردازند.
این واقعیت که این اولین کالایی بود که به حراج گذاشته شد، سر و صدای زیادی بهپا کرد. مردم بلافاصله شروع به قیمت دادن در مناقصه کردند، هم از حلقه غرفههای خصوصی در بالا و هم از جمعیت نزدیک به هزار نفر از پایین.
این بهویژه در مورد تهذیبگران صادق است حتی بیشتر، برای کسانی که به پایان سالهای زندگانی خود میرسند. برای افزودن نیمی از یک چرخه شصت ساله به زندگی خود، تقریباً هر بهایی را میپردازند.
این واقعیت که این اولین کالایی بود که به حراج گذاشته شد، سر و صدای زیادی بهپا کرد. مردم بلافاصله شروع به قیمت دادن در مناقصه کردند، هم از حلقه غرفههای خصوصی در بالا و هم از جمعیت نزدیک به هزار نفر از پایین.
قیمتهایی که برای صدف صد ساله مطرح میشد، بالا و بالاتر میرفت تا اینکه به سطحی رسید که منگهائو را تا حدودی نگران کرد.
در نهایت فردی در سطح دوم غرفههای خصوصی آن را خریداری کرد. حتی با وجود اینکه هیچکس در جمعیت پایین نتوانسته بود آن را بخرد، اما روحیه آنها با این خرید بالا رفت. وقتی آیتمهای دوم، سوم و چهارم ظاهر شدند، فضا هیجانانگیزتر شد و قیمتها حتی بیشتر.
این اولینباری بود که منگهائو در حراجی این چنین شرکت میکرد و همچنین اولینبار بود که هیجان افسارگسیخته تهذیبگران را میدید. ذهن او به آرامی روشن شد و با سردی به اطراف نگاه کرد، زیرا تهذیبگران برای اقلامی که میخواستند بخرند، قیمت پس از قیمت را فریاد میزدند.
رئیس کیائو با خونسردی گفت: «آیتم 8 موردیه که بسیاری از دوستان دائوئیست به طور خاص برای خریدنش به اینجا سفر کردهاند.» او دست راستش را بالا برد و در پشت او، کیائو لینگ با یک آیتم دیگر روی سینی یشم ظاهر شد.
تکهای استخوان سیاه بود. لبههای آن دندانهدار بود و بهنظر میرسید که تکهای از جمجمه باشد. نمادهای جادویی پیچیدهای در آن حک شده بود و هالهای باستانی و وحشتناک از آن بیرون میآمد که توسط یک سپر کوچک تولید شده توسط سینی یشم مهر و موم شده بود.
این اولینباری بود که منگهائو در حراجی این چنین شرکت میکرد و همچنین اولینبار بود که هیجان افسارگسیخته تهذیبگران را میدید. ذهن او به آرامی روشن شد و با سردی به اطراف نگاه کرد، زیرا تهذیبگران برای اقلامی که میخواستند بخرند، قیمت پس از قیمت را فریاد میزدند.
رئیس کیائو با خونسردی گفت: «آیتم 8 موردیه که بسیاری از دوستان دائوئیست به طور خاص برای خریدنش به اینجا سفر کردهاند.» او دست راستش را بالا برد و در پشت او، کیائو لینگ با یک آیتم دیگر روی سینی یشم ظاهر شد.
تکهای استخوان سیاه بود. لبههای آن دندانهدار بود و بهنظر میرسید که تکهای از جمجمه باشد. نمادهای جادویی پیچیدهای در آن حک شده بود و هالهای باستانی و وحشتناک از آن بیرون میآمد که توسط یک سپر کوچک تولید شده توسط سینی یشم مهر و موم شده بود.
حتی با این وجود، بخشی از هاله به بیرون درز کرد و میدان حراج را با بوی بد گوشت گندیدهای که در طی سالیان متمادی انباشته شده بود، پر کرد. همه حاضران هالهای باستانی را احساس کردند، پر از اندوهی وحشی و غیرقابل توصیف.
«یکی از سه منطقهی خطرناک در دامنه جنوبی معبد باستانی عذابه! طایفه نابودگر (Doom) که در زمانهای قدیم بهوجود اومد، با تأیید آسمانها روبهرو نشد. دائوی آسمانی آنها را نفرین کرد و بدین ترتیب آنها مردند. اما ارواحشون حاضر نبودند این دنیا را ترک کنند، بنابراین آنها آسمانها را به چالش کشیدند تا معبد خود را ایجاد کنند!
گفتن اینکه چند سال از آن زمان گذشته سخته. معبد به یک منطقه خطرناک تبدیل شده که مملو از خطرات باور نکردنیه. حتی یک تهذیبگر در سطح روح نوظهور هم برای زنده موندن کار سختی خواهد داشت. با اینحال، در داخل معبد یک میراث باستانی، داروهای روح باستانی، و گنجینههای باستانی وجود داره. چند سال پیش، یکی از بزرگان قبیله شمشیر انفرادی، زنده بیرون اومد و در مورد قرصهای افزایش عمری که دیده بود هیاهو کرد!
من خوشحالم که غرفه صد گنج رو در حراج این کالا که مستقیماً از معبد باستانی عذاب میاد، نمایندگی کنم. این کالا قدرت دفع شر را دارد.» وقتی صحبتش تمام شد، همهجا ساکت بود. با اینحال، مدت زیادی طول نکشید که مردم شروع به مناقصه کردند.
«یکی از سه منطقهی خطرناک در دامنه جنوبی معبد باستانی عذابه! طایفه نابودگر (Doom) که در زمانهای قدیم بهوجود اومد، با تأیید آسمانها روبهرو نشد. دائوی آسمانی آنها را نفرین کرد و بدین ترتیب آنها مردند. اما ارواحشون حاضر نبودند این دنیا را ترک کنند، بنابراین آنها آسمانها را به چالش کشیدند تا معبد خود را ایجاد کنند!
گفتن اینکه چند سال از آن زمان گذشته سخته. معبد به یک منطقه خطرناک تبدیل شده که مملو از خطرات باور نکردنیه. حتی یک تهذیبگر در سطح روح نوظهور هم برای زنده موندن کار سختی خواهد داشت. با اینحال، در داخل معبد یک میراث باستانی، داروهای روح باستانی، و گنجینههای باستانی وجود داره. چند سال پیش، یکی از بزرگان قبیله شمشیر انفرادی، زنده بیرون اومد و در مورد قرصهای افزایش عمری که دیده بود هیاهو کرد!
من خوشحالم که غرفه صد گنج رو در حراج این کالا که مستقیماً از معبد باستانی عذاب میاد، نمایندگی کنم. این کالا قدرت دفع شر را دارد.» وقتی صحبتش تمام شد، همهجا ساکت بود. با اینحال، مدت زیادی طول نکشید که مردم شروع به مناقصه کردند.
«سیصدهزار سنگ روح!»
«پانصدهزار سنگ روح. این آیتم میتونه از من در برابر شر محافظت کنه. اگه به معبد باستانی عذاب برم، مطمئناً مردم. اما، من دارم به پایان عمرم میرسم. با این آیتم، شاید بتونم وارد معبد بشم!»
«ششصدهزار سنگ روح! من مصمم هستمم که این آیتم رو بهدست بیارم!»
«پانصدهزار سنگ روح. این آیتم میتونه از من در برابر شر محافظت کنه. اگه به معبد باستانی عذاب برم، مطمئناً مردم. اما، من دارم به پایان عمرم میرسم. با این آیتم، شاید بتونم وارد معبد بشم!»
«ششصدهزار سنگ روح! من مصمم هستمم که این آیتم رو بهدست بیارم!»
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
