فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 111

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 111: راک و اژدهای باران پرنده


چو یویان هم یک بنیاد بی‌عیب و نقص داشت. این به این دلیل بود که او دختر رهبر فرقه سرنوشت بنفش بود و همچنین به خاطر استاد بزرگ قرص شیطانی بود. علاوه بر این، استعداد نهفته او را می‌توان سومین استعداد برتر در کل فرقه سرنوشت بنفش دانست.
 
 به همین دلیل بود که پدرش درخواست ویژه‌ای را برای یک قرص بنیادین بدون عیب که در دامنه جنوبی بسیار نادر بود به قبیله نیکوکار در سرزمین‌های شرقی ارسال کرد. به این روش بود که چو یویان بنیاد بی‌عیب و نقص خود را به دست آورد.
 البته فرقه سرنوشت بنفش هزینه زیادی برای این کار پرداخت کرده بود.
 
 همانطور که او در تعقیب منگ­هائو می دوید، چشمانش برق زد. طبق قضاوت او، هیچ راهی وجود نداشت که منگ­هائو بتواند بنیادی بی‌عیب­ونقص داشته باشد. در نسل کنونی تهذیبگران در کل حوزه جنوبی، تنها هشت پرورش دهنده با بنیادی بی‌عیب و نقص وجود داشت، یکی در هر پنج قبیله و سه فرقه.
حتی وانگ تنگفی هم یک بنیاد بی‌عیب­ونقص نداشت، فقط یک پایه ترک شده داشت. قبیله وانگ بزرگ بود و وانگ تنگفی یکی از بسیاری از برگزیدگان بود. او همچنین یکی از برجسته‌ترین اعضای این قبیله نبود. بیشتر توجهات در واقع روی برادر بزرگتر او متمرکز بود.
 
 «منگ­هائو.» چشمانش سوسو زد و دهانش به لبخندی سرد تبدیل شد. دیدن چنین حالت سردی در صورت زیبای او در واقع تا حدودی شهوانی بود. «یک پایه‌ی کوچک ترک‌خورده! تنها چیزی که داری چند تا آیتم جادویی عجیبند!» او سرعت خود را افزایش داد و آن دو به پرتوهایی از نور درخشان تبدیل شدند که در آسمان بالای ایالت پیدایش شرقی فریاد می‌زدند.
 
 پس از رسیدن به مرحله‌ی پی‌ریزی بنیاد، پرواز امکان­پذیر است. اما از نظر سرعت، چو یویان که در مرحله میانی پی‌ریزی بنیاد بود، بسیار سریع­تر از منگ­هائو بود. و در مدت نسبتاً کوتاهی به او رسید.
 
 
 
بووم!
صدای انفجاری مهیب بلند شد. چو یویان طلسمی زده بود و یک غبار بنفش به سمت منگ­هائو شلیک کرده بود. که توسط غبار پرچم رعدوبرق مسدود شد.
 
 
با بلند شدن صدای انفجار، منگ­هائو به فرار ادامه داد و با سردی به چو یویان نگاه کرد.
 «شاید سریع باشی، اما نمی‌تونی من رو بگیری. من در حراج بالاترین قیمت رو پرداخت کردم. درخت بهار و پاییز مال منه، این خواست آسمان‌هاست.»
 
 او با خونسردی گفت: «امروز تو رو اسیر می‌کنم، نه برای درخت بهار و پاییز، بلکه برای انگشت وانگ تنگفی! علاوه بر این، تو باید به وضوح توضیح بدی که چطور کمان سیاه دینگ شین رو به چنگ آوردی!» درحالی­که در هوا پرواز می‌کرد، لباس‌هایش در باد موج می‌زد، هم از نظر چهره و هم از نظر هیکل زیبا بود. به نوعی توانسته بود لباسش را عوض کند. پوستی که قبلاً در معرض دید قرار گرفته بود اکنون پوشیده شده بود.
 
 منگ­هائو جوابی نداد، اما پوزخندی در چشمانش ظاهر شد. از رویارویی لحظاتی پیش آنها، او متوجه شد که چو یویان در میانه‌ی مرحله پی‌ریزی بنیاد است و نمی‌تواند او را شکست دهد. اما، چو یویان می‌خواست او را دستگیر کند و این، کار آسانی نبود. به پیش­رَوی ادامه داد.
آن دو نزدیک به دو ساعت به راه خود ادامه دادند. او چندین­بار سعی کرد او را بگیرد، اما مه رعدوبرق از او محافظت کرد. هر بار صدای انفجاری می‌آمد و او به راه خود ادامه می­داد. چو یویان کم­کم احساس درماندگی می‌کرد.
غروب در ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی