فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آسمان ها را مهر خواهم کرد

قسمت: 112

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 112: شرایط تغییر می‌کند
 
 
«این... این یه راکه!» چو یویان زمزمه کرد. «توی سرزمین‌های بهشت ​​جنوبی، راک‌ها فقط می‌تونن از دریای راه شیری اومده باشن. منگ­هائو، اجازه بده رها بشم. بر اساس هاله‌ی مرگش، آشکارا در شُرُف مرگه و به سمت غار تولد دوباره میره. طوفان به­زودی شروع می‌شه و همه­چیز رو از بین می‌بره!»
 منگ­هائو با سردی گفت: «تو اول من رو رها کن.» او می‌توانست لرزش هسته شیطانی را در ستون دائوی خود احساس کند.
 چو یویان با دندان قروچه گفت: «تو!» می‌خواست چیز دیگری بگوید که ناگهان شدت باد به طرز چشمگیری افزایش یافت. در یک چشم به هم زدن صدایی خروشان زمین را پر کرد. قله‌های بی‌شماری کوه در اثر باد شکسته و متلاشی شدند و تکه‌های سنگ به اطراف پرواز کردند. ناگهان مسیر راک تغییر کرد. با احساس قدرت هسته شیطانی در منگ­هائو، نور مرموزی از چشمان او شروع به تابیدن کرد. به سمت چو یویان و منگ­هائو تغییر جهت داد.
با وزش باد شدید بر روی زمین، آسمان تاریک شد و گویی که می‌خواهد همه­چیز را جارو کند. انگار همه­چیز در این نقطه از جهان متعلق به راک است!
 
 ورود راک با یک گردباد پر پیچ و خم همراه شد. در یک نمایش تکان دهنده از قدرت کوه‌ها از هم پاشید و درختان از ریشه درآمدند!
 
 باد منگ­هائو و چو یویان را فراگرفت. چراغ نفتی که در کنار چو یویان معلق بود به شدت تکان خورد و خاموش شد. در همان لحظه‌ای که این اتفاق افتاد، رشته­های نوری که منگ­هائو را محصور می‌کرد ناپدید شدند.
 
 قدرت هسته شیطانی یک بار دیگر در درون او فوران کرد، درست مانند روزی که میراث برای اولین­بار ظاهر شد. در سر منگ­هائو تصاویری از دوران باستان ظاهر شد.
منگ­هائو احساس کرد که موج عظیمی به ذهنش کوبیده است. او به سمت گردباد چرخید و احساس کرد که در حال له شدن است. خون از دهانش پاشید. مثل بادبادکی که ریسمانش بریده شده بود، بدنش بارها و بارها در هوا می­چرخید.
 
 در آخرین لحظات قبل از از دست دادن هوشیاریش، او آخرین ذره انرژی معنوی خود را برای برگرداندن شمشیرهای چوبی و پرچم رعدوبرق فرستاد. سپس از حال رفت.
 
 چو یویان در وضعیت بدتری قرار داشت. وقتی گرباد شروع به کشیدن او به سمت بالا کرد، لقمه‌ای خون سرفه کرد. بدن او هنوز توسط تور سیاه پیچیده شده بود. او همراه با چراغ نفتی خود به سمت بالا کشیده شد. صورتش رنگ­پریده و پر از ناامیدی بود. وزش باد دیگری از راک به او ضربه زد و خون بیشتری سرفه کرد و سپس بیهوش شد.
منگ­هائو و چو یویان هر دو تهذیبگران مرحله‌ی پی‌ریزی بنیاد بودند. با وجود این، هنگامی که باد تولید شده توسط راک آنها را بلند کرد، کاملاً ناتوان از مقاومت در برابر آن بودند. خوشبختانه مانند کوه‌ها محکم به زمین متصل نشده بودند، که در این صورت مقاومت آنها در برابر باد بدن‌شان را متلاشی می‌کرد.
 آنها توسط وزش باد آسیب دیدند و بیهوش شدند، اما تکه­تکه نشدند. باد آنها را بلند کرد و به دوردست‌ها برد.
 
باد به مدت چند روز پس از عبور راک در سراسر ایالت پیدایش شرقی ادامه داشت، تا اینکه سرانجام خاموش شد.
 
 منگ­هائو چشمانش را باز کرد.
 تمام بدنش درد می‌کرد و چشما...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی