ژانگ زه هو عصبانی شده بود، اون فکر نمی کرد که این تازه کار لو فنگ بهش رو نده.
-50 میلیون، نه کمتر؟
ژانگ زه هو طوری بهش خیره شد که انگار می خواد کسی رو بخوره.
اما لو فنگ اهمیتی نداد.
اون پست‌های زیادی رو داخل «خانه ی مرزها» در این مورد خونده بود و می‌دونست که هرکی اول سرش رو پایین بیاره، شکست رو قبول کرده! و توی همچین شرایطی، از نظر فنی، اگه دو نفر در موقعیت های مساوی باشن، طرفی که اشتباه کرده باید عذرخواهی کنه.
با این حال، ژانگ زه هو قاطع بود و به وضوح از موقعیت لو فنگ به عنوان یه تازه کار استفاده می کرد.
با این حال… لو فنگ تحت تأثیر قرار نگرفت.
«خوب، به حرفم گوش کن…»
وو تانگ، مربی ارشد دوجوی محدودیت ها گفت:«لو فنگ و ببر کوهستان، هر دوتون عقب نشینی کنید. 30 میلیون دلار چینی! ژانگ زه هو، 30 میلیون برات زیاد نیست، این پولو بیار و ما اینو لغو می کنیم. لو فنگ، هیچ اعتراضی نداری، درسته؟»
لو فنگ سر تکون داد:«ما همونکاری رو که عمو وو گفت انجام می دیم.»
«ببر کوهستان، تو چی؟»
وو تانگ به سمت ژانگ زه هو نگاه کرد.
نگاه همه به ژانگ زه هو افتاد و اون با عصبانیت از جاش بلند شد و خندید و گفت:«داری مجبورم می‌کنی سرم رو برای یه خرگوش کوچولو پایین بیارم؟ مگه تو خواب ببینی! لائو لی، برادرا، بیاین بریم!»
وو تانگ به آرومی خندید:«اگر نمی خوای این مشکل رو حل کنی، باید 100 میلیون برای محافظت از برادرزادت بدی.»
«من ترجیح می دم 100 میلیون به کشور بدم تا اینکه 30 میلیون برای حل کردن این مشکل!» ژانگ زه هو به سردی به لو فنگ نگاه کرد و با تمسخر گفت: «بچه، مبارز بودن به این راحتی ها نیست! بعد از اینکه شهر رو ترک کردی می بینی که هیولاها چقدر ترسناکن. همه ی ترسناک ترین موقعیت ها بدون هشدار قبلی اتفاق می افتن. و هیولاهای اردوگاه نظامی اصلاً به این سطح نزدیک هم نمی شن. اون هیولاها توسط ارتش بزرگ شدن و ضعیف ترین نوعن. امیدوارم زود نمیری، وگرنه چطوری برگردی تا باهام بازی کنی؟ درسته، بذار بهت یادآوری کنم، من از سطح جنگ سالارخیلی دور نیستم. چقدر طول می کشه تا تو به سطح جنگ سالار برسی؟ یعنی می تونی تا اون موقع زنده بمونی؟»
لو فنگ خندید:«آقای ژانگ زه هو برای اهمیت دادنتون ازتون ممنونم. با این حال، شما باید بیشتر به فکر این باشین که چطوری 100 میلیون برای محافظت از برادرزادتون به کشور بدید.»
«همف.»
صورت ژانگ زه هو گرفته شد:«بیا بریم!»
توپ جنگی چن گو عمداً دو بار با صدایی عجیب فریاد زد:«یک میلیارد مرد، یک میلیارد.»
گروه ژانگ زه هو دیگه صحبت نکردن و رفتن.
با دیدن طوری که اون گروه رفتن، افراد دوجوی مرزها شروع به داد و بیداد کردن.
«اخلاق ژانگ زه هو دقیقاً همون طوریِ که شایعات می گنه. اونقدر بد که نمیشه گفت. واضحه که تقصیر برادرزاده‌اشه و اون بازم نمی خواد سرشو پایین بیاره.»
وو تانگ در حالی که سرش رو تکون می‌داد خندید:«اون ترجیح می‌ده 100 میلیون اهدا کنه تا اینکه 30 میلیون برای حل کردن این مشکل بده!»
دوجو و کشور هر دو امتیاز مشارکت دارن!
کسایی که به کشور کمک کردن بسته به کاری که انجام دادن، امتیاز مشارکت دریافت می کنن. 10000 امتیاز رتبه ی یه ستاره. 100000 امتیاز رتبه دو ستاره… که همون سیستم دوجوی مرزهاست. سالی که یه مرد، دونگ نان بائو، هزاران غیرنظامی رو با کشتن اژدهای سر ببری نجات داد، مدال قهرمان چهار ستاره دریافت کرد.
درست مثل نحوه اهدا کردن پول به دوجو برای بدست آوردن امتیاز مشارکت، می تونید برای گرفتن امتیاز مشارکت به کشور هم کمک مالی کنید.
10 هزار دلار چین یه امتیاز مشارکت.
100 میلیون دلار چین 10000 امتیاز مشارکته که رتبه یک ستاره است!
اگر ژانگ زه هو نمی‌خواد با لو فنگ مذاکره کنه، تنها راه حلی که میمونه اینه که 100 میلیون دلار برای برادرزاده‌اش به کشور اهدا کنه و بزاره برادرزاده‌اش رتبه 1 ستاره رو بگیره. به عنوان یه غیرنظامی رتبه یک ستاره، ژانگ هائو بای از حقوق ویژه ای برخوردار میشه. اون فقط به خاطر درگیری بین خودش و لو فنگ نمی تونه برای یه مدت طولانی به زندان بره.
«حتی اگه 100 میلیون به کشور بده تا برادرزاده‌اش یه شهروند غیرنظامی بشه، یه غیرنظامی یک ستاره باز هم باید 3 تا 5 ماه به خاطر ضد بودن با یه جنگجو به زندان بره و کمی رنج بکشه!»
توپ جنگی چن گو در حالی که سرش رو تکون می داد اینو گفت.
«اگه اون نمی خواد سرش رو پایین بیاره، پس کی رو می تونیم مقصر بدونیم؟»
«فکر کنم اون اهمیتی نمی ده چون پول داره.»
جنگجویان دوجوی مرزها با صدای بلند خندیدن.
«لو فنگ…»
وو تانگ، مربی ارشد خندید.
«طبق دستورات رئیس ژو گه، ما باید ترتیبی بدیم که تو وارد یه جوخه جنگنده در سطح جنگ سالارها بشی. اینطوری می تونی راحت تر خودتو توی خارج از شهر آموزش بدی. اینجوری هم امن تره! من به خاطرت صحبت کردم و مقدمات رفتنت به «جوخه چکش آتشین» رو فراهم کردم.»
«جوخه چکش آتشین؟»
لو فنگ سر تکون داد.
رئیس ژو گه تونگ واقعاً برای اون ارزش قائله، از همون اول بهش اجازه داد به یه جوخه ی جنگنده در سطح جنگ سالارملحق بشه.
جوخه هایی که شهرها رو ترک می کنن و وارد سرزمین های وحشی می شن تا هیولاها رو شکار کنن، حتی یک سطح مهارت هم ندارن. معمولاً اگه یه تیم فقط از یه جنگنده در سطح جنگ سالار تشکیل شده باشه، اون تیم به عنوان یه تیم در سطح جنگ سالار به حساب میاد.
«لو فنگ…»
توپ جنگی چن گو ضربه ای به شونه لو فنگ زد و با صدای بلند خندید:«من نایب کاپیتان جوخه ی چکش آتشینم! وقتی با من باشی ازت محافظت می کنم، اما لو فنگ، اول باید چندتا چیز رو بگم. ما اعضای جوخه چکش آتشین حتما بهت فرصتی برای تمرین می دیم تا بتونی به شکار هیولا عادت کنی، اما تو هم باید سخت کار کنی و نمی‌تونی فقط به کمک بقیه ی اعضا امیدوار باشی. اگه بعد از اولین ماموریت نتونی خودتو وفق بدی، ما می‌تونیم از تیم بیرونت کنیم.»
لو فنگ خندید و سرش رو تکون داد:«برادر چن، متوجه شدم.»
یه جوخه جنگنده در مرز مرگ و زندگی زندگی می کنه. اگه تیم بار سنگینی داشته باشه، تأثیر خیلی زیادی داره.
«اگر فهمیدی پس می تونم آرامش داشته باشم. هم اینکه…»
چن گو خندید و گفت:«همه ی سلاح ها و تجهیزاتت رو خریدی؟»
«هنوز نه، من دارم آماده می شم تا چنتا از سلاح ها و تجهیزات با کیفیت تر رو بخرم. اما برای اونا، من به یه رتبه یک ستاره نیاز دارم تا بتونم اونا رو نصف قیمت بخرم.»
لو فنگ با ناامیدی سرش رو تکون داد.
چن گو یدفعه شروع به خندیدن کرد:«این ساده ست. به من بگو چی میخوای بخری و من برات میخرم! تو امتیاز مشارکت کافی نداری، اما من دارم! من در حال حاضر زیاد از رتبه مشارکت دو ستاره دور نیستم. می تونم همه اونا رو نصف قیمت بخرم و تو بعداً می تونی پولو به حسابم منتقل کنی، درسته؟»
-بله.
مربی ارشد وو تانگ سرشو از کنارشون تکون داد:«تجهیزاتی مثل سلاح سرد یا گرم رو میشه بدون مشکل توسط بقیه بخری. البته، چیزهایی مثل طومارها رو بقیه نمی‌تونن برات بخرن.»
لو فنگ سر تکون داد.
اون اینو می‌دونست، برای مثال،«تیغه تندر نه مرحله‌ای» که خریده بود در پایگاه داده‌های دوجوی مرزها، اتحاد زیرزمینی، دوجوی رعد و غیره مشخص میشد. لوفنگ سه مرحله ی اول «تیغه تندر نه مرحله‌ای» رو خریده بود. به این ترتیب، می تونست بدون مشکل از تیغه تندر نه مرحله ای استفاده کنه.
با این حال، اگه یانگ وو بتونه از «تیغه تندر نه مرحله‌ای» استفاده کنه، بعد از یکبار گیر میوفته و دستگیر میشه، چون این کپی و انتشار طومار «تیغه تندر نه مرحله‌ای» محسوب می شه که حقوق ارباب رعد برای این طومار رو نقض می کنه.
اگه اونو نخری، حق نداری تمرینش کنی!
اگه به شخص دیگه ای اجازه بدی چیزی برات بخره، پایگاه داده اونو نمایش می ده. از اونجایی که هیچ اطلاعاتی در مورد خرید طومار وجود نداره، حتی اگه اونو بدست بیاری هم، نمی تونی تمرینش کنی. با این حال، سلاح ها و تجهیزات این نوع محدودیت کپی رایت رو ندارن.
چن گو گفت:«لو فنگ، همه ی سلاح ها و تجهیزاتی که نیاز داری رو یادداشت کن، وقتی برگشتم اونا رو برات می خرم.»
-باشه.
لو فنگ سر تکون داد و بلافاصله رفت تا اونا رو روی یه تیکه کاغذ یادداشت کنه.
※※
همه ی تجهیزات کلاس 5، ست لباس رزمِ نصف قیمت 9 میلیون، تیغه شبح سری دویِ نصف قیمت 3 میلیون، سپر سری پنج 1.5 میلیون، و ده چاقو پرتابی سری شیش، 1.5 میلیون بودن. در مجموع 15 میلیون. لو فنگ با کیف و ساعت ارتباطی تاکتیکی خودش مجهز بود.
طبقه دوم خانه لو فنگ مکانی برای تمرین بود.
نور سپیده دم از پنجره می تابید و کل منطقه تمرین رو روشن می کرد. لو فنگ یه لباس دوجوی گشاد پوشیده بود و روی زمین زانو زده بود. فضای تمرین بیش از 100 پینگ بود و کاملا خالی بود. فقط لو فنگ وسط نشسته بود، و جلوش یه طومار قرار داشت.
«تیغه تندر نه مرحله ای…»
به نظر می رسه یاد گرفتن «تیغه ی تندر نه مرحله ای» خیلی سخته، یعنی چرا «لو فنگ طومار رو باز کرده بود و داشت نگاهش می کرد.
فصل ۱۸ از جلد دوم: جوخه چکش آتشین
ژانگ زه هو عصبانی شده بود، اون فکر نمی کرد که این تازه کار لو فنگ بهش رو نده.
-50 میلیون، نه کمتر؟
ژانگ زه هو طوری بهش خیره شد که انگار می خواد کسی رو بخوره.
اما لو فنگ اهمیتی نداد.
اون پست‌های زیادی رو داخل «خانه ی مرزها» در این مورد خونده بود و می‌دونست که هرکی اول سرش رو پایین بیاره، شکست رو قبول کرده! و توی همچین شرایطی، از نظر فنی، اگه دو نفر در موقعیت های مساوی باشن، طرفی که اشتباه کرده باید عذرخواهی کنه.
با این حال، ژانگ زه هو قاطع بود و به وضوح از موقعیت لو فنگ به عنوان یه تازه کار استفاده می کرد.
با این حال… لو فنگ تحت تأثیر قرار نگرفت.
«خوب، به حرفم گوش کن…»
وو تانگ، مربی ارشد دوجوی محدودیت ها گفت:«لو فنگ و ببر کوهستان، هر دوتون عقب نشینی کنید. 30 میلیون دلار چینی! ژانگ زه هو، 30 میلیون برات زیاد نیست، این پولو بیار و ما اینو لغو می کنیم. لو فنگ، هیچ اعتراضی نداری، درسته؟»
لو فنگ سر تکون داد:«ما همونکاری رو که عمو وو گفت انجام می دیم.»
«ببر کوهستان، تو چی؟»
وو تانگ به سمت ژانگ زه هو نگاه کرد.
نگاه همه به ژانگ زه هو افتاد و اون با عصبانیت از جاش بلند شد و خندید و گفت:«داری مجبورم می‌کنی سرم رو برای یه خرگوش کوچولو پایین بیارم؟ مگه تو خواب ببینی! لائو لی، برادرا، بیاین بریم!»
وو تانگ به آرومی خندید:«اگر نمی خوای این مشکل رو حل کنی، باید 100 میلیون برای محافظت از برادرزادت بدی.»
«من ترجیح می دم 100 میلیون به کشور بدم تا اینکه 30 میلیون برای حل کردن این مشکل!» ژانگ زه هو به سردی به لو فنگ نگاه کرد و با تمسخر گفت: «بچه، مبارز بودن به این راحتی ها نیست! بعد از اینکه شهر رو ترک کردی می بینی که هیولاها چقدر ترسناکن. همه ی ترسناک ترین موقعیت ها بدون هشدار قبلی اتفاق می افتن. و هیولاهای اردوگاه نظامی اصلاً به این سطح نزدیک هم نمی شن. اون هیولاها توسط ارتش بزرگ شدن و ضعیف ترین نوعن. امیدوارم زود نمیری، وگرنه چطوری برگردی تا باهام بازی کنی؟ درسته، بذار بهت یادآوری کنم، من از سطح جنگ سالارخیلی دور نیستم. چقدر طول می کشه تا تو به سطح جنگ سالار برسی؟ یعنی می تونی تا اون موقع زنده بمونی؟»
لو فنگ خندید:«آقای ژانگ زه هو برای اهمیت دادنتون ازتون ممنونم. با این حال، شما باید بیشتر به فکر این باشین که چطوری 100 میلیون برای محافظت از برادرزادتون به کشور بدید.»
«همف.»
صورت ژانگ زه هو گرفته شد:«بیا بریم!»
توپ جنگی چن گو عمداً دو بار با صدایی عجیب فریاد زد:«یک میلیارد مرد، یک میلیارد.»
گروه ژانگ زه هو دیگه صحبت نکردن و رفتن.
با دیدن طوری که اون گروه رفتن، افراد دوجوی مرزها شروع به داد و بیداد کردن.
«اخلاق ژانگ زه هو دقیقاً همون طوریِ که شایعات می گنه. اونقدر بد که نمیشه گفت. واضحه که تقصیر برادرزاده‌اشه و اون بازم نمی خواد سرشو پایین بیاره.»
وو تانگ در حالی که سرش رو تکون می‌داد خندید:«اون ترجیح می‌ده 100 میلیون اهدا کنه تا اینکه 30 میلیون برای حل کردن این مشکل بده!»
دوجو و کشور هر دو امتیاز مشارکت دارن!
کسایی که به کشور کمک کردن بسته به کاری که انجام دادن، امتیاز مشارکت دریافت می کنن. 10000 امتیاز رتبه ی یه ستاره. 100000 امتیاز رتبه دو ستاره… که همون سیستم دوجوی مرزهاست. سالی که یه مرد، دونگ نان بائو، هزاران غیرنظامی رو با کشتن اژدهای سر ببری نجات داد، مدال قهرمان چهار ستاره دریافت کرد.
درست مثل نحوه اهدا کردن پول به دوجو برای بدست آوردن امتیاز مشارکت، می تونید برای گرفتن امتیاز مشارکت به کشور هم کمک مالی کنید.
10 هزار دلار چین یه امتیاز مشارکت.
100 میلیون دلار چین 10000 امتیاز مشارکته که رتبه یک ستاره است!
اگر ژانگ زه هو نمی‌خواد با لو فنگ مذاکره کنه، تنها راه حلی که میمونه اینه که 100 میلیون دلار برای برادرزاده‌اش به کشور اهدا کنه و بزاره برادرزاده‌اش رتبه 1 ستاره رو بگیره. به عنوان یه غیرنظامی رتبه یک ستاره، ژانگ هائو بای از حقوق ویژه ای برخوردار میشه. اون فقط به خاطر درگیری بین خودش و لو فنگ نمی تونه برای یه مدت طولانی به زندان بره.
«حتی اگه 100 میلیون به کشور بده تا برادرزاده‌اش یه شهروند غیرنظامی بشه، یه غیرنظامی یک ستاره باز هم باید 3 تا 5 ماه به خاطر ضد بودن با یه جنگجو به زندان بره و کمی رنج بکشه!»
توپ جنگی چن گو در حالی که سرش رو تکون می داد اینو گفت.
«اگه اون نمی خواد سرش رو پایین بیاره، پس کی رو می تونیم مقصر بدونیم؟»
«فکر کنم اون اهمیتی نمی ده چون پول داره.»
جنگجویان دوجوی مرزها با صدای بلند خندیدن.
«لو فنگ…»
وو تانگ، مربی ارشد خندید.
«طبق دستورات رئیس ژو گه، ما باید ترتیبی بدیم که تو وارد یه جوخه جنگنده در سطح جنگ سالارها بشی. اینطوری می تونی راحت تر خودتو توی خارج از شهر آموزش بدی. اینجوری هم امن تره! من به خاطرت صحبت کردم و مقدمات رفتنت به «جوخه چکش آتشین» رو فراهم کردم.»
«جوخه چکش آتشین؟»
لو فنگ سر تکون داد.
رئیس ژو گه تونگ واقعاً برای اون ارزش قائله، از همون اول بهش اجازه داد به یه جوخه ی جنگنده در سطح جنگ سالارملحق بشه.
جوخه هایی که شهرها رو ترک می کنن و وارد سرزمین های وحشی می شن تا هیولاها رو شکار کنن، حتی یک سطح مهارت هم ندارن. معمولاً اگه یه تیم فقط از یه جنگنده در سطح جنگ سالار تشکیل شده باشه، اون تیم به عنوان یه تیم در سطح جنگ سالار به حساب میاد.
«لو فنگ…»
توپ جنگی چن گو ضربه ای به شونه لو فنگ زد و با صدای بلند خندید:«من نایب کاپیتان جوخه ی چکش آتشینم! وقتی با من باشی ازت محافظت می کنم، اما لو فنگ، اول باید چندتا چیز رو بگم. ما اعضای جوخه چکش آتشین حتما بهت فرصتی برای تمرین می دیم تا بتونی به شکار هیولا عادت کنی، اما تو هم باید سخت کار کنی و نمی‌تونی فقط به کمک بقیه ی اعضا امیدوار باشی. اگه بعد از اولین ماموریت نتونی خودتو وفق بدی، ما می‌تونیم از تیم بیرونت کنیم.»
لو فنگ خندید و سرش رو تکون داد:«برادر چن، متوجه شدم.»
یه جوخه جنگنده در مرز مرگ و زندگی زندگی می کنه. اگه تیم بار سنگینی داشته باشه، تأثیر خیلی زیادی داره.
«اگر فهمیدی پس می تونم آرامش داشته باشم. هم اینکه…»
چن گو خندید و گفت:«همه ی سلاح ها و تجهیزاتت رو خریدی؟»
«هنوز نه، من دارم آماده می شم تا چنتا از سلاح ها و تجهیزات با کیفیت تر رو بخرم. اما برای اونا، من به یه رتبه یک ستاره نیاز دارم تا بتونم اونا رو نصف قیمت بخرم.»
لو فنگ با ناامیدی سرش رو تکون داد.
چن گو یدفعه شروع به خندیدن کرد:«این ساده ست. به من بگو چی میخوای بخری و من برات میخرم! تو امتیاز مشارکت کافی نداری، اما من دارم! من در حال حاضر زیاد از رتبه مشارکت دو ستاره دور نیستم. می تونم همه اونا رو نصف قیمت بخرم و تو بعداً می تونی پولو به حسابم منتقل کنی، درسته؟»
-بله.
مربی ارشد وو تانگ سرشو از کنارشون تکون داد:«تجهیزاتی مثل سلاح سرد یا گرم رو میشه بدون مشکل توسط بقیه بخری. البته، چیزهایی مثل طومارها رو بقیه نمی‌تونن برات بخرن.»
لو فنگ سر تکون داد.
اون اینو می‌دونست، برای مثال،«تیغه تندر نه مرحله‌ای» که خریده بود در پایگاه داده‌های دوجوی مرزها، اتحاد زیرزمینی، دوجوی رعد و غیره مشخص میشد. لوفنگ سه مرحله ی اول «تیغه تندر نه مرحله‌ای» رو خریده بود. به این ترتیب، می تونست بدون مشکل از تیغه تندر نه مرحله ای استفاده کنه.
با این حال، اگه یانگ وو بتونه از «تیغه تندر نه مرحله‌ای» استفاده کنه، بعد از یکبار گیر میوفته و دستگیر میشه، چون این کپی و انتشار طومار «تیغه تندر نه مرحله‌ای» محسوب می شه که حقوق ارباب رعد برای این طومار رو نقض می کنه.
اگه اونو نخری، حق نداری تمرینش کنی!
اگه به شخص دیگه ای اجازه بدی چیزی برات بخره، پایگاه داده اونو نمایش می ده. از اونجایی که هیچ اطلاعاتی در مورد خرید طومار وجود نداره، حتی اگه اونو بدست بیاری هم، نمی تونی تمرینش کنی. با این حال، سلاح ها و تجهیزات این نوع محدودیت کپی رایت رو ندارن.
چن گو گفت:«لو فنگ، همه ی سلاح ها و تجهیزاتی که نیاز داری رو یادداشت کن، وقتی برگشتم اونا رو برات می خرم.»
-باشه.
لو فنگ سر تکون داد و بلافاصله رفت تا اونا رو روی یه تیکه کاغذ یادداشت کنه.
※※
همه ی تجهیزات کلاس 5، ست لباس رزمِ نصف قیمت 9 میلیون، تیغه شبح سری دویِ نصف قیمت 3 میلیون، سپر سری پنج 1.5 میلیون، و ده چاقو پرتابی سری شیش، 1.5 میلیون بودن. در مجموع 15 میلیون. لو فنگ با کیف و ساعت ارتباطی تاکتیکی خودش مجهز بود.
طبقه دوم خانه لو فنگ مکانی برای تمرین بود.
نور سپیده دم از پنجره می تابید و کل منطقه تمرین رو روشن می کرد. لو فنگ یه لباس دوجوی گشاد پوشیده بود و روی زمین زانو زده بود. فضای تمرین بیش از 100 پینگ بود و کاملا خالی بود. فقط لو فنگ وسط نشسته بود، و جلوش یه طومار قرار داشت.
«تیغه تندر نه مرحله ای…»
به نظر می رسه یاد گرفتن «تیغه ی تندر نه مرحله ای» خیلی سخته، یعنی چرا «لو فنگ طومار رو باز کرده بود و داشت نگاهش می کرد.