ورود عضویت
Blood warlock – 2
انتخاب فونت
انتخاب سایز فونت

قسمت ۹۳:

در داخل جنگل، شانگوان درگیر مبارزه با مار جهش‌یافته مرتبه اول بود.

در دست چپ او عصای جادویی بود که امتیاز مانا و و جادوی او را تا سطح زیادی افزایش می‌داد. در دست راست او نیز یک شمشیر یخی قرار داشت که برای ساختش بیش از 50 درصد مانایش را سوزانده بود. چهره زیبای فرشته‌مانند او رنگ پریده شد اما چشمانش همچنان مانند شمشیری که در دست داشت سرد و محکم بود.

اگرچه فلس‌های مار فوق‌العاده سخت بودند و شانگوان نمی‌توانست آن‌ها را سوراخ کند، اما در دل ضربات فیزیکی و جادویی‌اش مقدار زیادی قدرت انجماد و سرما قرار داده بود، بنابراین هر بار که شمشیرش را تاب می‌داد یا هر بار که از ضربات مختلفش مقابل مار استفاده می‌کرد، بیشتر بیشتر بدن مار به نقطه‌ی انجماد نزدیک می‌شد.

مار با زبانش خش‌خشی کرد و چشمانی که نیت قتل به وضوح درونشان دیده می‌شد، به دشمنش نگریست. سپس بدنش را تکانی داد و لایه‌های یخی که شروع به شکل‌گیری بر روی فلس‌هایش کرده بودند. با این حال، خونش کم‌کم شروع به سرد شدن کرده و حرکاتش به‌طور فزاینده‌ای کندتر شده بود.

شانگوان پس از مشاهده اینکه چگونه مار دهان خود را کاملاً باز کرده و آماده‌ی حمله بود، ناگهان احساس خطر شدیدی کرد. او حتی یک لحظه دیگر هم نمی‌توانست به چیزی که در سر مار است فکر کند و بلافاصله یک دیوار ضخیم یخی به ارتفاع چندین متر بین خود و موجود ایجاد کرد.

یک ثانیه بعد یک ابر سبز رنگ از داخل دهان مار بیرون آمد و با دیوار یخی برخورد کرد. دیوار یخی به‌ظاهر بسیار محکم، با سرعت شگفت‌انگیزی که با چشم غیر مسلح هم قابل مشاهده بود شروع به ذوب شدن کرد.

ناگهان انفجار قدرتمندی در چند کیلومتری موقعیتش رخ داد و چیزی که شانگوان از گوشه چشمش می‌توانست ببیند، جرقه‌ی سرخ رنگ درخشانی بود که با سرعتی غیرممکن به او نزدیک می‌شد.

قبل از اینکه او حتی بفهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است، پس از رسیدن صدای انفجار، اینبار موج آن زمین را کمی تکان داد و در لحظه‌ی بعد جنگل جهش‌یافته شروع به سوختن کرد و جانوران درون آن شروع به زوزه و غرش کردن از سر خشم و درد کردند زیرا شعله‌های آتش بی‌رحمانه همه چیز را در خودش می‌کشید و پیش‌روی می‌کرد..

مار جهش یافته برای لحظه ای حواسش پرت شد و خارج کردن گاز سمی خود را متوقف کرد. به نظر می‌رسید که متوجه اتفاقی شده بود و به سرعت شروع به خزیدن به سمت دریاچه‌ای کرد که بقیه هیولاهای مرتبه اول در آنجا حاضر بودند.

به دنبال دو صدای حاصل از زوزه‌ی باد، دو نیزه یخی از این فرصت استفاده و به طرز دردناکی چشمان مار را سوراخ کردند. مار جهش یافته از شدت درد شروع به تکان دادن بدن خود کرد.

شانگوان در حالی که نگاه خود را به جانور خیره کرده بود، با عجله عقب رفت. این مار که بیش از بیست متر طول داشت در حالی که دائماً دور خودش می‌پیچید به درخت‌هایی که آتش می‌سوختند برخورد کرده و به راحتی آنها را زمین می‌زد.

شانگوان می‌دانست که شعله‌ها به‌زودی به موقعیت او می‌رسند، اما به جای عقب‌نشینی، تصمیم گرفت به زنگوله‌ی محافظ تکیه کرده و به جلو حرکت کند و حملاتش را یکی پس از دیگری به سمت موجود مرتبه اول آغاز کرد.

با نزدیک‌تر شدن پیروزی، او نمی‌توانست از انفجار چند لحظه‌ی پیش نترسد. او نمی‌دانست که بای زه‌مین چه کار کرده است، اما قدرت تخریب آن حمله مطمئناً هم‌اندازه‌ی شلیک چندین موشک قدرتمند بود.

با این حال… او می‌دانست اینجا هیچ موشکی وجود ندارد، چه رسد به راه‌هایی برای استفاده از آنها!

* * *

مهارت مرتبه سوم؟ ذهن بای زه‌مین با سرعت نور درگیر شد و همزمان با مشاهده رد آتش سرخی که که در آسمان همچنان می‌سوخت، پیام سبزی را دید که از روی شبکیه چشمش نمایش داده می‌شد.

با این حال، شرایط به او اجازه نمی‌داد بیش از حد تمرکز کند، زیرا انبوهی از پیام‌های با حروف سبز یکی پس از دیگری در شبکیه چشمش ظاهر می‌شدند.

[ضربه‌ی کشنده!]

لب‌های بای زه‌مین به سمت بالا خم شد. رنگش به‌خاطر مصرف تمام مانایش پریده، اما مثل اینکه جادو شده باشد، دوباره تمام انرژی و مانایش به حالت اول برگشت و پس از آن می‌توانست با تمام وجود احساس کند که بسیار نسبت به چند لحظه‌ی پیشش قوی‌تر شده.

او موفق شده بود. او در ماموریتی که در تمام طول تاریخ فقط به او سپرده شده بود را با موفقیت به انجام رساند.

[شما قدرت روح کرم مانای سطح 48 را به دست آوردید.]

[دشمنان بدون رتبه را با استفاده از دستکاری خون با یک حمله بکشید. 100/100]

[دشمن مرتبه اول را با استفاده از دستکاری خون روی خودتان بکشید. 2/2]

[دشمن مرتبه اول را با یک ضربه و با استفاده از دستکاری خون روی خودتان بکشید. 1/1]

[شما با موفقیت به مرتبه‌ی اول تکامل پیدا کردید و تبدیل به دیوانه‌خون شدید. هنگام استفاده از تبر، نیزه، شمشیر، گرز یا مشت‌های خالی، قدرت حمله شما 20 درصد افزایش خواهد یافت. حملات خونی شما نیز 20 درصد موثرتر ظاهر می‌شوند. هنگام رویارویی با دشمنان قدرتمندتر ار خودتان، قدرت حمله شما 20 درصد افزایش خواهد یافت.]

[شما مهارت مرتبه دوم «اراده خون» سطح 5 را آموختید.]

[شما به سطح 31 رسیده و 12 امتیاز وضعیت برای توزیع رایگان در میان آمارتان دریافت کردید.]

[تمام نیروی روح انباشته شده در طول فرآیند تکامل برای شما محاسبه شد. امتیازات آمار اضافی دریافتی شما: قدرت +65، چابکی +43، استقامت +۴۳، جادو +۴۰، سلامتی +۳۵، مانا +۳۰]

[شما شرایط لازم برای تکامل دو مهارت را برآورده کردید.]

[شما لقب “قاتل تک‌ضرب” را دریافت کردید.]

بای زه‌مین پس از محاسبه قدرت روح ببر سایه، میمون پلاتینیوم، نطفه مانا، و همچنین چند هزار زامبی، حشره و حیوان جهش‌یافته‌ای که در این بازه‌ی زمانی از بین برده بود، تقریباً 30 درصد در تمام زمینه‌ها قدرتش افزایش پیدا کرد.

از آنجایی که او قبلاً برخی از موجودات مرتبه اول را شکار کرده بود، امتیاز‌ةای اضافی‌ای که از دشمنان دست می‌آورد، به تدریج کمتر می‌شد، زیرا قدرت روح او شروع به انطباق با آن محدوده تکامل کرده بود.

در واقع، اکنون که او به مرتبه‌ی اول رسیده بود، این احتمال وجود داشت که نیروی روحی که از چنین دشمنانی به دست آورده حتی کمتر از قبل شود.

با این حال، افزایش ناگهانی و تقریباً 30 درصدی در قدرت کلی چیز ترسناک بود، ناگفته نماند که او در حال حاضر سطح 30 را پشت سر گذاشته بود و چندده امتیاز برای مواقع بحرانی ذخیره داشت.

تعداد پیام‌های که روی شبکیه چشمش بسیار زیاد بود، بنابراین او نمی‌توانست به همه آنها توجه کند زیرا نبرد تازه شروع شده بود. به هر حال، تمام کاری که او انجام داده بود، از بین برد رهبر اصلی آن موجودات بود. اما هنوز تمام لشکری که آن کرم دورش داشت درون جنگل باقی مانده بودند.

اما هیچکدام از اینها در حال حاضر اهمیتی نداشت، بای زه‌مین وقتی همه این‌ها یک بار برای همیشه تمام می‌شد، می‌توانست با جزئیات همه‌ی پیام‌ها را بخواند. چون مهمتر از همه این بود که او بالاخره سطحش را بالا برده و حالا واقعا به حداکثر خود توانایی‌اش رسیده بود!

بالا رفتن سطح که به‌خاطر رد نشدن از سد تکامل موفق به انجامش نبود، حالا کاملاً هموار شده و این تنها چیزی بود که در این لحظه اهمیت داشت. زه‌مین حالا راهش روشن شده و نگران عقب‌ماندن نبود!

غرش عظیم ده‌ها هیولای جهش‌یافته در همه‌جا طنین انداز شد، زیرا حجم عظیمی از جنگل در خودش می‌سوخت و وزش باد ناشی از طوفان قبلی و بنزین و سوختی که که توسط گروه فو شوفنگ و ژونگ‌دی پخش شده بود نیز به نابود شدن جنگل کمک فزاینده‌ای می‌کرد.