ورود عضویت
Blood warlock – 2
انتخاب فونت
انتخاب سایز فونت

قسمت ۹۴: بای زه‌مین قدرتمند

اگرچه حمله قبلی بای زه‌مین که به مهارتی به نام قضاوت خون سرخ تبدیل شد، مستقیماً با کف جنگل تماس نداشت، اما دمای شعله حلقه فروزان که توسط گردباد قوی گردنبند طوفان ترکیب شده بود، نیرویی کافی برای مشتعل کردن تمام موارد دور نیزه‌ی خون را در خودش داشت. حال چه درخت بود و چه علف‌های روی زمین.

هنگامی که گرمای شعله‌ی ایجاد شده با بنزین‌های ریخته شده بر زمین تماس پیدا کرد، بخش قابل توجهی از زمین جنگل به طور خودکار شروع به سوختن کرد. علاوه بر این، به دلیل باد ناشی از طوفان، همه شعله‌های آتش شروع به گسترش به سمت جنوب کرده و به آرامی جنگل را در خود فرو برده و به مرکز جنگل نزدیک‌تر می‌شدند.

اما ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد و چنان زمین‌لرزه‌ای ایجاد شد که انگار تمام دنیا در حال تکان خوردن است. با این حال، برای بای زه‌مین و دو مرد دیگر که در آنجا حضور داشتند، مشخص بود که آنچه باعث غوغا شده، زلزله نبوده است.

یک سوسک‌فیل غول‌پیکر، در حالی که در یک خط مستقیم به سمت ساختمان‌ها می‌دوید، سرش بالا گرفته بود. بدنش را هم شعله‌هایی زرد رنگ احاطه کرده بود تا از شعله‌های سرخ رنگ، خودش را محافظت کند. با این حال، بدیهی است که برای حفاظت کردن از خودش، مانا زیادی صرف می‌کند تا مهارتش را دائماً فعال نگه دارد.

درست در پشت سوسک فیل غول پیکر، دو سگ جهش‌یافته که خزشان شبیه یک زره‌آهنی بود، دو ببر با خز سیاه، سه گربه خال‌سبز، پنج مار بزرگ که حتی از یک پایتون معمولی قبل از آخرالزمان نیز بزرگتر بودند و یک زنبور چاق، با نیش دو متری‌اش به سرعت به زه‌مین و گروهش نزدیک می‌شدند و چیزی جز قصدی برای تار و مار کردنشان نداشتند.

با دیدن هجوم گروهی جانوران تکامل یافته مرتبه‌اول، خون از چهره چن‌هه و لیانگ‌پنگ ناپدید شد.

لیانگ‌پنگ در حالی که چکش خود را محکم گرفته و آماده مبارزه تا لحظه‌ی مرگ می‌شد، نتوانست جلوی فریادش را بگرد: «این آخرشه، کارمون ساخته‌ست!»

لیانگ پنگ که کندترین فرد در گروه بود، می‌دانست که فرار برای او غیرممکن است، بنابراین خواه‌یا ناخواه چاره‌ای جز مبارزه نداشت.

از طرف دیگر، چن‌هه نه تنها از این منظره می‌ترسید، بلکه نگران شانگوان نیز بود. برای او اتفاقی افتاده؟ با توجه به تعداد جانورانی که از جنگل بیرون آمدند، شانس زنده ماندن او زیاد نبود…

چن‌هه در حالی که کمان صلیبی‌اش را بالا می‌آورد تا به سمت زنبور مهاجم نشانه بگیرد با خودش فکر کرد: امیدوارم اونطرف دوباره همدیگه رو ببینیم.

در این میان، فقط بای زه‌مین بود که چهره‌ی بی‌تفاوتی داشت. او به سوسک فروزان مرتبه اول نگاه کرد و نتوانست از خاطره نبردش با یکی دیگر از همین نژاد، آن‌هم تا سر حد مرگ خودداری کند.

زه‌مین زیر لب گفت: «بذار ببینم نسبت به اون زمان چقدر قوی شدم.» سپس در حالی که یک پاش را روی لبه ساختمان گذاشت، با تمام قدرت به جلو حرکت و چشمانش را روی هدفش متمرکز کرد.

لبه بتنی ساختمان با قدرت جهشش تکه‌تکه شد و بای زه‌مین به سایه‌ای تبدیل شد که با چشم غیرمسلح تشخیص دادنش تا حدودی ناممکن بود.

بای زه‌مین که هنوز در هوا معلق بود، یک چرخش کامل انجام و در حالی که شمشیر شوان‌یوان را در دست نگه داشت، خودش را به سمت پایین هل داد. بدون هیچ‌گونه مهارت و یا استایل زیبایی. فقط قدرت و سرعت خالص!

سرعت سوسک فروزان سرعت بالایی نداشت و حتی در مبارزه‌ی قبلی‌اش با سوسک فروزان نیز به‌خاطر برتر بودن سرعت و چابکی‌اش توانست موفق از مبارزه خارج شود.

اما حالا بای زه‌مین به حدی سریع بود که سوسک مرتبه اول حتی موقعیت و شرایطی که در آن حضور دارد را درک نکرده و زمانی که متوجه شد چه اتفاقی در حال رخ دادن است دیگر خیلی دیر شده بود.

شمشیر شوان یوان، گنجی بود که کاربرش را قادر می‌سازد از دفاع تقریباً هر موجودی زیر سطح 40 نفوذ کند. شاید افراد در سوراخ کردن پوست محکم سوسک فروزان مشکل داشته باشند، چون به هر حال این یک جانور عمدتاً دفاعی بود. با این حال، بای زه‌مین فعلی به دلیل قدرت‌اش قادر بود قدرت این شمشیر را به ارتفاعات جدیدی برساند.

حمله زه‌مین درست به بالای شاخ سوک برخورد و باعث انفجار کوچکی شد. چشمان پر از خشم سوسک برای لحظه‌ای حالت ناباورانه‌ای به خود گرفت. سپس ترک‌های کوچکی از نقطه برخورد شمشیر با شاخ سوسک، شروع به پخش شدن در سراسر بدنش کردند. با این حال، این تمام ماجرا نبود.

چشمان سوسک فروزان از شوک و ترس می‌لرزید و در حالی که از درد غرش می‌کرد چندین قدم به عقب برگشت. نه به خاطر از دست دادن سلاح اصلیش، بلکه به خاطر اینکه پوست محکمش در حال ترک خوردن بود!

در زیر نگاه متعجب دو مرد پشت سر زه‌مین، شکاف‌هایی در تمام زره فلزی سوسک فروزان، پیش از تکه تکه شدنش پخش شد!

او دوباره از درد غرش کرد و شعله‌های زرد رنگش خاموش و شعله‌های سرخ زه‌مین با منفجر شدن پوستش به بیرون پخش شد.

در پس انفجار، صدایش در فضا پخش و در لحظه بعدی غرش سوسک به طور کامل متوقف شد… سپس درست در مرکز سر جانور، خط قرمزی ظاهر شد که خون به آرامی از آن شروع به جاری شدن کرد.

در لحظه‌ی بعد سر سوسک دو نیم شد و خون همه‌جا پاشید و زمین را لکه دار کرد و این اتفاق، توجه دیگر موجودات مرتبه اول را که سوسک فروزان را به عنوان عنصر خط تهاجمی‌شان در نظر گرفته و دنبالش می‌رفتند جلب کرد.

[شما قدرت روح سوسک‌فیل فروزان سطح 31 را به دست آوردید. آمار شما به این ترتیب افزایش پیدا کرد: مانا +۲۴، جادو +۱۵، سلامتی +۱۲، استقامت +۸، قدرت +۵]

ایستاده بر بدن فرو ریخته سوسک فروزان، بای زه‌مین با نگاه بی‌تفاوتش آهی کشید.

چه کسی فکرش را می کرد که حدوداً یک هفته پیش، او تقریباً توسط موجودی از همین نوع که به راحتی یک ضربه شکستش داد در حال جان باختن بود؟ در آن زمان، بای زمین بارها و بارها در آستانه مرگ بود، و شاید پیروز شد، ولی آن یک پیروزی تلخ و نامطلوب بود.

علاوه بر این، چیزی که او را شگفت زده کرد، پیام دیگری بود.

[اراده‌ی خون فعال شد. برای پنج دقیقه بعدی، قدرت حمله شما به ازای هر دشمنی که کشته شود ۱ درصد و با هر موجود زنده‌ای که شما را دوره کرده باشد، قدرت‌تان یک‌دهم درصد افزایش خواهد یافت. محدودیت افزایش قدرت تا ۵۰ درصد است. وضعیت فعلی شما: ۲.۳ از ۵۰ درصد.]

از آنجایی که در میانه جنگ بود، متاسفانه وقت زیادی برای مطالعه چنین مطالبی را نداشت.

اما ناگهان باد شدیدی شروع به وزیدن کرد و بای زمین نتوانست جلوی چشمش را نگیرد. او بدون معطلی و با عجله به جلو پرید و به سختی از خطر فرار کرد.

درست در جایی که قبلاً ایستاده بود، چندین گوی سبز به گوشت سوسک فروزان برخورد و در زیر نگاه حیرت‌انگیز بای زمین، گوشت به سرعت شروع به ذوب شدن کرد.

با چشمانی تیز‌بین، توانست پنج مار را ببیند که با چشم‌های سردشان به او نگاه کرده و هنوز مایع سبز رنگ عجیبی از دهانشان بیرون می‌آمد و هر بار که قطره‌ای از آن مایع به زمین می‌خورد، آن بخش بخار می‌کرد و سوراخ های کوچکی درونش ایجاد می شد.

بای زمین مارها را به عنوان یک هدف خطرناک شناسایی و حرکتش را تسریع کرد. مارها هم بیکار نمانده و مشغول بمباران او کردن او با گوی‌های سبز اسیدیشان شدند.

بای زمین جرأت نمی کرد حملات مارهای جهش یافته غول پیکر را به‌صورت رو‌در رو دریافت کند، زیرا مطمئن نبود که کت کاملش بتواند در برابر این خوردگی‌ها مقاومتی نشان دهند، بنابراین به سرعت شروع به حرکت در یک مسیر زیگزاگی کرد.

مترجم: سوسک‌فیل (elephant beetle) در تصویر: