باز: تکامل آنلاین
قسمت: 48
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۸ - کمی دیر
در حالی که لیام کاملاً در دنیای خودش غرق بود، دو اعلامیه جهانی که یکی پس از دیگری به صدا درآمدند، در سرتاسر بازی ظاهر شدند و همه بازیکنان موجود در بازی غوغا به پا کردند.
جایی نزدیک شهر سلطنتی...
سه شخص در یک گودال بزرگ با عمق قابل توجهی به اطراف می چرخیدند. اگر به دقت نگاه کنیم، این سه پیکر، تنها با استفاده از صخره ها و ریشه های درختان بیرون زده از دیواره های این گودال در حال حرکت بودند.
آنها به خصوص بسیار مراقب بودند که به مرکز گودال نزدیک نشوند و دلیل خوبی هم داشتند.
در اعماق گودال، چندین جسد مار سبز تکه تکه شده قرار داشت و در مرکز آن یک مار بوآ سبز عظیم بود که با چشمان زرد شکاف مانند شوم خود به انسان ها نگاه می کرد.
هیسسسسسس!
بوآ با سرعتی باورنکردنی به سمت دختر مو قرمز حرکت کرد، اما قبل از اینکه بتواند به او ضربه بزند، یک سپر فلزی بزرگ به سرش کوبیده شد.
هاا! الکس از اینکه تمام بار حمله را به عهده گرفته بود غرغر کرد. «ری، چیکار میکنی؟ چرا اینقد کندی؟»
«آه... متاسفم خواهر!» ری با لکنت گفت و به سرعت دو تیر را یکی پس از دیگری پرتاب کرد. با این حال، هدف گیری او آنقدرها هم عالی نبود، زیرا او با عجله حملات را انجام داده بود.
بوآ موفق شد خود را بازیابی کند و دوباره ضربه زد و این بار ابتدا ابری از گاز سمی کشنده را به بیرون پرتاب کرد.
الکس دوباره سپرش را بیرون آورد. به دلیل اثر فلج کننده سم، حرکات او به وضوح کند شده بود.
«لعنتی، ری ! لعنتی اون تقریباً مرده. چرا الان داری گند میزنی؟!»
«لعنتی.» ری بیشتر از مار واقعی که به اندازه آناکوندا بود از آن زن می ترسید.
او به سرعت آماده شد تا تیر بعدی را شلیک کند و این بار اثر تقویت کننده را برای قدرت و دقت بیش...
کتابهای تصادفی

