باز: تکامل آنلاین
قسمت: 110
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 110 – یک سواری هوایی؟
رنگ شعله های پرتاب شده توسط روباه و همراه با آن شدت حمله تغییر کرده بود.
شعلهی ساخته شده توسط خود لیام، آنقدرها هم تیره نبود. این فقط کمی روشن تر از رنگ زرشکی بود.
او به روباه کوچولو نگاه کرد که اکنون لبخندی شادمانه بر لب داشت، زیرا با موفقیت، توجه او را جلب کرده بود.
«کارت خوب بود، اما چطور این کار رو انجام دادی؟ هوم…»
جانور نمی دانست چگونه به او پاسخ دهد بنابراین به لبخند احمقانه خود ادامه داد.
«هه. حدس می زنم این باید توانایی ذاتی تو باشه، چون تو یه جونور روح آتش هستی.»
لیام نمی توانست خودداری کند و احساس نکند که هر چه بیشتر در بازی فرو می رود، بیشتر نمی داند. شاید در آخرین باری که حضور داشت، بازیکنان به سختی آموزش های سطحی را فرا گرفته بودند.
بنابراین، وقتی چیزهای واقعاً هیولایی به واقعیت تبدیل شدند، هرج و مرج فوری در همه جا به وجود آمد و مردم، چپ و راست قتل عام شدند.
«من باید کارها رو سریعتر انجام بدم. این کافی نیست.» او برخاست و آن دو به شهر برگشتند، به سمت هشت ضلعی انجمن حیوانات.
لیام فکری داشت که می خواست آن را تایید کند.
وقتی چندین چیز، ناشناخته و نامشخص بود، بهترین کار این بود که به اصول اولیه برگردیم و بازی را مانند بقیه انجام دهیم.
او به دنبال همان مربی گشت و به سمت او رفت. به نظر می رسید که او با بازیکن دیگری صحبت می کرد، اما به محض اینکه لیام را دید، برای او دست تکان داد.
«اوه! جونور روحت با موفقیت تکامل پیدا کردا. تبریک میگم.» او فریاد زد و یک بار دیگر روباه را برداشت.
صورت این موجود کوچولو، رنگ پریده شد و چیزی که از آن می ترسید؛ بلافاصله اتفاق افتاد وقتی که در آغو&ش گرفته شد.
بازیکن دیگر با تعجب به لیام نگاه کرد زیرا جلسه اش قطع شده بود، اما لیام، هیچ توجهی به او نکرد.
«خانم، اگه ممکنه چند لحظه وقتتون رو بگیرم ... میتونید لطفاً کمی بیشتر در مورد جو...