باز: تکامل آنلاین
قسمت: 117
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۱۷_ امتحان شجاعت
لیام، شمشیر میخدار سبز رنگی را که به عنوان پاداش از یکی از مارمولک ها بدست آورده بود در دستانش گرفت. نگاه تیزش سوسو زد و همه چیز را با دقت، زیر نظر گرفت.
غیرممکن بود که حملات او به قورباغه ها آسیب مرگبار وارد کند، حتی با وجود احتمال نادری که اثرات خونریزی یا اثرات سوختگی فعال شده بود.
قطعاً غیر از او، یک نفر دیگر اینجا بود!
این یک منطقه سطح بالا بود و بازیکنان، هنوز این بخش از قاره را کاوش نکرده بودند.
و حتی اگر این کار را می کردند، چگونه کسی می توانست در همان نمونه وارد سیاهچال شود، در حالی که قبلاً اشغال شده بود؟
این غیر ممکن نبود؟
هر چه بیشتر به این موضوع فکر میکرد، بیقرارتر میشد، زیرا هر کسی که قادر به انجام این کار بود، یک فرد معمولی نبود.
درست زمانی که لیام، میلیون ها سناریو را در سرش اجرا می کرد، ناگهان صدایی آشنا در کنارش به گوش رسید و او را کاملا مبهوت کرد.
«آه. لازم نیست اینقدر عصبی باشی، پسر. فقط منم.»
لیام چرخید تا پیرمرد بازار سیاه را که نزدیک او ایستاده بود ببیند.
در همان زمان، یک اعلان نیز ظاهر شد.
[تلاش سرنوشت خود را فتح کنید کامل شد]
چی؟ این مرد از قبل اینجا بود؟ هرگز انتظار نداشت او را به این زودی ببیند.
در واقع، او فکر میکرد که تنها پس از دو هفته که بازار سیاه دوباره تشکیل شد، میتواند درخواست را ارسال کند.
اما او اینجا بود! درست روبرویش ایستاده! و ماموریت هم کامل شده بود؟
لیام دهانش را بست و به سرعت از شوک خود خارج شد.
«سلام، ارشد. درست همونطور که شما دستور داده بودید، من سخت کار کردم و عزمم رو در برابر حریف های قوی آزمایش کردم.» دستانش را جمع کرد و تعظیم کرد.
«بله. خوب کار کردی. خیلی خوب کار کردی! تو در واقع فراتر از انتظارات من بودی! ها ها ها ...
کتابهای تصادفی
