باز: تکامل آنلاین
قسمت: 194
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 194 – برخورد با شیطان آزاردهنده است
پس از پایان غذا، لیام ابتدا از انجمن کیمیاگری بازدید کرد و یک اتاق تولید گران قیمت را رزرو کرد که برای او گران تمام شد.
زمان او نسبتاً کم بود، بنابراین سرمایهگذاریهایی مانند این یک الزام مطلق بود.
همچنین، با افزایش نرخ موفقیت و تجهیزات سطح بالا، او میتواند بسیار بیشتر از محصول تولید کند و این هزینه اضافی اولیه را بازگرداند.
لیام چند ساعت بعدی را در این اتاق گرانقیمت گذراند و با آرامش معجون مقاومت در برابر آتش را به صورت عمده ساخت.
او همچنین دسته ای دیگر از معجون های سلامتی و معجون های مانا درست کرد که طوری از آنها استفاده میکرد، انگار فردایی وجود ندارد.
استفاده از این معجون ها روی بدن اثر می گذارد و ناخالصی ها به آرامی جمع می شوند و بدن را از داخل به بیرون می خورد.
دیگران از این واقعیت غافل بودند، بنابراین با توجه به اینکه گزینه ای برای دوره استراحت وجود نداشت، با بی دقتی به استفاده بیش از حد از این موارد ادامه دادند.
با این حال، لیام حتی زمانی که از عوارض جانبی آن آگاه بود نیز همین کار را کرد، زیرا زمانی که در نهایت بدن خود را دوباره پاکسازی میکرد، همه اینها را میشد حذف کرد.
فقط از این به بعد، او باید بیشتر مراقب باشد و نمی تواند اینها را مانند آب ببلعد.
همچنین به همین دلیل بود که او برای پیشرفت در ماموریتی که در همان ابتدا به دست آورده بود، به خود زحمت نداده بود.
پاداش آن ماموریت یا یک دستور العمل بود یا یک شیشه با گنجینه ای ارزشمند که می توانست بدن او را به خوبی بازسازی کند. این همچنین قدرت و پایه او را به شدت افزایش می دهد.
با این حال، این بهایی داشت. زمانی که چیزی بسیار تمیز باشد، کثیف کردن آن بسیار آسان است. بنابراین محدودیت های زیادی در مورد آنچه که او می تواند پس از آن درمان وارد بدن خود کند وجود خواهد داشت.
با در نظر گرفتن این موضوع، او تصمیم گرفت فعلا آن را به تعویق بیندازد.
وقتی او به سطح 50 برسد، بازی دیگر یک بازی کاملاً متفاوت با چندین چیز ترکیبی خواهد بود. به عنوان مثال، بازیکنان می توانند هسته مانا تشکیل دهند.
درست مانند دستور العمل ها و طومارهای مهارت، روش های تشکیل هسته های مانا نیز از نخبگان و رئیسان سیاه چال بدست میآید.
بنابراین در آن زمان، بهترین کار این است که به پاکسازی بنیهاش برسد و بدون ناخالصی شروع کند تا بتواند بهترین هسته مانا را تشکیل دهد.
لیام تقریباً به این اهداف متعدد در ذهن خود فکر می کرد و به طور مکانیکی معجونی را که با آن آشنا بود میساخت.
کنترل مانای او نیز از دفعه قبل به شدت افزایش یافته بود، بنابراین انجام این کار برای او مانند یک نسیم بود و پس از ساعتها و ساعتها مبارزه مداوم، مانند نوعی آرامش بود.
در حالی که با رضایت سوت می زد و مایع نارنجی درخشان را یکی پس از دیگری در بطری های شیشه ای می ریخت، نمی توانست به شخص دیگری که همراه او در اتاق حضور داشت نگاه نکند.
لیام با درماندگی لبخندی زد و به بیچاره ای که مدت زیادی بود اخم کرده بود دلداری داد.
«می دونم که می خوای فوراً شروع کنی، اما باید صبورتر باشی. اول باید جزئیات بیشتری در مورد اون سنگ قیمتی پیدا کنیم، لونا.»
کیووو. روباه در جای خود ناله کرد، بدون اینکه ...
کتابهای تصادفی


