فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 221

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 221 شعله تکه تکه شده

«آخرین باری که همدیگه رو دیدیم، به چند ماده اشاره کرده بودم که می‌تونه رشد اون رو تقویت کنه و بهش کمک کنه تا به مرحله بعدی برسه.»

سرافینا توضیح داد: «با این حال، از نرخ رشد، رشد و درک فعلی اون، فکر می‌کنم اگه فاکتور دیگه‌ای رو اضافه کنیم، خیلی سود بیشتری ببره.»

بلافاصله علاقه لیام برانگیخته شد و چانه بدون ریشش را مالید. «اوه، این ماده جدید چیه؟»

وقتی سرافینا جواب داد نگاهش بلافاصله جدی شد. «توی شرق روستایی به اسم جاوی هست. هوا به طور غیرعادی سرده و اغلب اوقات غیرقابل تحمله.»

«قدرت شما لرد، برای مقابله با موجودات نیرومند و قوی اونجا به سختی کافیه.»

«بنابراین اگه موفق شدید به اون مکان برسید، رئیس دهکده اونجا باید بتونه سرنخ‌هایی در مورد تکه شعله جونور روح باستانی به شما بده.»

«من خودم می‌خواستم از اونجا بازدید کنم، اما با وظایف زیادم توی پایتخت گیر کردم. امیدوارم لرد بتونه از این مکان بازدید کنه و تکه شعله رو به دست بیاره.»

«این نشانه منه.» سرافینا یک اخگر کوچک نقره‌ای را تحویل داد. «لرد، اگه نشان من رو به اون نشون بدی، رئیس به راحتی بهت اعتماد می‌کنه.»

«براتون آرزوی موفقیت می‌کنم. اگه بتونید این شعله رو به دست بیارید، اونوقت پتانسیل لونا واقعا می‌تونه با استفاده از قطعه شعله و سنگ الهی نه رنگ منفجر بشه.»

[ماموریت جدید در دسترس است.]

[شعله ابدی باستانی را از روستای جاوی به دست آورید.]

[پاداش – شناخت و کمک استاد حیوانات سرافینا. شهرت با استاد حیوانات سرافینا]

[آیا مایل به پذیرش ماموریت هستید؟ بله/نه]

«آره.» لیام سریع قبول کرد.

واقعاً برای او تعجب آور بود که ببیند با وجود اینکه یک دوک بود و چیزی در اختیار داشت که زن شدیداً آن را می‌خواست، اما زن هنوز او را نشناخته بود!

اما مهم نبود، هنگامی که تکامل لونا تکمیل شد، با او و دو گولم، او می‌توانست با انجام ماموریت‌های پشت سر هم به سطح قدرت برسد.

بنابراین او باید این کار را در اسرع وقت تمام می‌کرد و به قلمرو زیرین می‌رفت.

«بریم؟» لیام به روباه کوچولو نگاه کرد که با چشمانی گرد درشت با کنجکاوی به همه چیز گوش می‌داد. به نظر می‌رسید که او میل شدیدی برای قدرتمند شدن داشت.

لیام روباه را نوا*زش کرد و بعد از سالن حیوانات بیرون رفت.

این دو نفر از شهر خارج شدند و با گرفتن تلن، بدون تاخیر بیشتر سفر خود را به سمت شرق پادشاهی آغاز کردند.

این روستا کمی به سمت جنوب در قسمت شرقی پادشاهی قرار داشت و به دلیل ماموریت سرافینا، مکان دقیق آن روی نقشه مشخص شد.

بنابراین لیام برای نزدیک شدن به آن مکان مشکلی نداشت.

با این حال، قبل از اینکه او بتواند به روستای واقعی برسد، آن‌ها با مناطق ک...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی