باز: تکامل آنلاین
قسمت: 231
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 231 – اونی نقاب سیاه
]مترجم: اونی یا اُنی ((oni معمولا به معنی خواهر بزرگتره. ولی اینجا به معنی هیولاست. معنی اونی نقاب سیاه میشه هیولای نقاب سیاه]
«استرلینگ! این مرد همونیه که اسم مستعارش اونیه! این نقاب سیاه امضاشه! با پشتیبانی تماس بگیرید. الان!» یکی از مبارزان خط مقدم با صدای بلند فریاد زد و همه را آگاه کرد.
البته، افراد دیگر نیز این را دیده بودند، زیرا در حال حاضر، تک تک اعضای تیم آنها چشمان خود را به باز شدن درگاه دوخته بودند.
با این حال، آنها خیلی شوکه شده بودند و هشدار بلند تانک به بسیاری از مردم کمک کرد تا به عقب برگردند. استرلینگ نیز با درخواست فوری برای درخواست پشتیبانی پاسخ داد.
او ابتدا فکر میکرد که با آوردن 50 بازیکن زیادهروی میکند، اما حالا که اونی نقاب مشکی درگیر این ماجرا بود، این احساس را داشت که حتی این تعداد هم ممکن است کافی نباشد.
همه به سرعت تلاش خود را دو برابر کردند و شروع کردند به ارائه 200٪ از آنچه که می توانستند.
این تلاش برای شروع کار آسانی نبود، اما اکنون با وجود این «اونی»، همه چیز نامشخص بود!
در همین حال… در طرف دیگر همان نبرد…
«اوه؟ من معروفم؟» لیام لبخند زد. او عجولانه عمل نکرد و ابتدا یک ثانیه طول کشید تا با آرامش محیط اطراف را مشاهده کند.
و به محض این که او این کار را کرد، فوراً یک نام آشنا شنید.
«ویکتور، سمت راست رو بپا. نزار پخش بشن.» یک نفر فریاد زد.
البته، نشان انجمن که به طور خودکار روی گارد سینه ظاهر شد نیز ناگفته نماند.
لیام نمی توانست از این اتفاق تصادفی شگفت زده نشود. از بین همه بازیکنانی که او می توانست با آنها روبرو شود، او دوباره مقابل این تیم قرار گرفت.
شانس او بود یا بدشانسی آنها؟ او اهمیتی نمی داد.
او فقط می دانست که این فرصت خوبی است تا دوباره از این بچه ها سرقت کند.
و همچنین... نگاهش به ستون های آتشِ دهانه آتشفشان افتاد. آنها بالاخره توانست...
کتابهای تصادفی

