باز: تکامل آنلاین
قسمت: 334
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۳۴: او شخص قابل اعتماد نیست
وقتی لیام، دِرِک و میا از کاخ خارج شدند، صدراعظم و نگهبانانش به دنبال آنها رفتند و پادشاه را تنها و در آرامش پشت سر گذاشتند.
پادشاه جوان در حالی که برخاست و از باغ به اتاق خود برگشت، حالت عجیبی داشت.
اما ناگهان، به محض ورود به اتاق، چهرهای خاکستری با روپوش در مقابل او ظاهر شد که گویی از هوا ظاهر می شود.
با این حال پادشاه از دیدن این موضوع تعجب نکرد.
«چیه راوا؟»
با صدای عجیبی مثل شهد به جای لحن خشن معمولی، پرسید.
در پاسخ به او، چهره شنل خاکستری با ادب خم شد و سپس پاسخ داد:«اعلیحضرت، اون شخص قابل اعتماد نیست.»
«هوم؟ چرا این رو میگی؟»
پادشاه تاج خود را برداشت و تارهای بلند و نرم آبشاری موی بنفشش را رها کرد.
او همچنین لایهای از پوست صورتش را که شبیه ماسک بود برداشت و ظاهری بینظیر و زیبا را نشان داد.
حالا به جای پادشاه جوان، یک زن زیبا و شیک در اتاق ایستاده بود.
«اون...» شخص شنل خاکستری ناگهان به گونهای لکنت زبان یافت که انگار دیگر نمیتواند صورتش را صاف نگه دارد. به پایین نگاه کرد و فقط بعد ادامه داد.
«من بوی طمع و خونخواهی رو از اون احساس می کنم. بوی دیگه ای هم حس می کنم، انرژیای متفاوت. یه چیز شوم اون رد احاطه کرده. میتونم حسش کنم.»
«هومم...» زن موهایش را ول کرد و روی تخت افتاد.
مردی که با او صحبت می کرد نگهبان شخصی او بود که از کودکی در کنارش ایستاده بود.
بنابراین به او اعتماد کرد و به نصیحت او توجه کرد. اما حتی اگر او هم به آن اشاره نکرده بود، خودش به طور شهودی میتوانست بگوید که دوک جدید خوب نیست.
درست مثل هر مرد دیگری که در اطرافش است، این مرد نیز چیزی از او میخواست.
«همهشون مثل همن.»
پادشاه یا بهتر است بگوییم زن جوان زمزمه کرد و بالشش را محکم در ...