فصل ۴۵۲ - من فقط یه چیز کوچیک بهش یاد دادم

[شما یک مهارت جدید یاد گرفته‌اید]

[شمشیر توهم: ۱۰٪ قدرت روح را مصرف می‌کند. اینکه چه چیزی واقعی و چه چیزی جعلی است دیگر قابل تشخیص نیست. سه توهم بعد از هر حرکت شمشیر تولید می‌شود. دوره استراحت مهارت برای استفاده مجدد: ندارد]

لیام با دهان باز به اعلان خیره شد. این... آیا این همان مهارتی بود که ناگاها استفاده می‌کردند؟ او از چه زمانی این مهارت را آموخته بود؟

به‌نظر می‌رسید که او تنها کسی نبود که متوجه این مهارت شد.

می‌می جلوی دهانش گرفت و با تعجب به او نگاه کرد. «برادر، همین الان یهو انگار سه تا شدی! چطور این کار رو کردی؟»

«آره، بعداً در موردش صحبت می‌کنیم.» لیام طوری به او پاسخ داد که گویی به تردیدهای خودش پاسخ می‌دهد. سپس گروه به سرعت منطقه را ترک کردند.

لیام با اطمینان از اینکه هیچ شیطان یا انسانی در مسیرشان وجود ندارد، گروه را به نزدیک‌ترین منطقه جمع کردن گیاهان آورد.

او به اندازه کافی از میانبرها استفاده کرده بود. گاهی اوقات نیاز بود یک تلاش واقعی اتفاق بیفتد و از آنجایی که آن‌ها یک گروه بزرگ بودند، این باید خیلی سریع‌تر انجام شود.

لیام نفس عمیقی کشید و همراه با سایر اعضای انجمن شروع به شکار جانوران اهریمنی کردند.

او بیشتر از شکار، بر مهارتی که به تازگی آموخته بود تمرکز کرد. واضح است، نسخه‌ای که او اکنون داشت در مقایسه با آنچه در غار دیده بود بسیار ابتدایی بود.

شاید اگر بیشتر تمرین می‌کرد، او هم می‌توانست به آن سطح برسد.

لیام شمشیرش را گرفت و سریع‌تر حرکت کرد. احساس می‌کرد برای رسیدن به این هدف باید چابکی خود را بیشتر تحت فشار قرار دهد.

...

...

در همین حال، جایی در قسمت شرقی قلمرو زیرین، همان پورتال سیاه‌چال بی‌صدا همراه با شش...