چپتر ۱۰۰

خونه‌ی نیوسوما

ین شی دوباره به ظاهر کارمند ساده ی کیان یانگوآ برگشته. اون در حال حاضر هیچ ماموریت خاصی نداره و صرفا برای بررسی چیزی به سطح زمین اومده. نیوسوما!

چیزی که در اثر استفاده از توانایی های بعد ششمی به ذهن ین شی خطور کرده اینه که نیوسوما اخیرا مشغول جابجایی و مسافرته. اولین جایی که به عنوان یک مقصد بالقوه به ذهن ین شی اومد، خونه ی دوران کودکی نیوسوما هست. اینجا جاییه که اون رشد کرده و تاریک ترین روزهای زندگی فعلیشو گذرونده. هنوز هم میشه حجم انرژی ذهنی زیادی رو درون محوطه‌اش احساس کرد.

به هر ترتیب نیوسوما هنوز از مزیت زندگی به عنوان یک انسان زنده با یک کالبد فیزیکی برخورداره و در عین حال، قدرت های ذهنیش اجازه میده تا به راحتی با ابعاد و دنیاهای دیگه هم ارتباط بگیره. افرادی مثل اون تعداد بسیار کمی در هر دوره از تاریخ دارن.

ین شی همچنین میدونه که نیوسوما، عمدا خواسته رد خودشو منتشر و توجه اونو جلب کنه. صمیمیت و عشق، چیزی هست که از سیگنال های ذهنی نیوسوما قابل ادراکه.

خونه ی بسیار کوچیکی که ین شی بهش پا گذاشته لزوما جای متروکی نیست. هاله ی یک زن مسن که همزمان در اونجا زندگی میکنه هم قابل مشاهده است، هر چند خودش در حال حاضر اونجا حضور نداره. این موجود باعث شده تا گرد و خاک، روی اشیا و فضای داخل خونه نشینه و اتمسفرش همچنان زنده باشه.

هزار تصویر از گذشته و روزگار مشترکی که بینشون گذشته درون ذهن ین شی زنده میشه. نیوسوما حتما اونو درک میکنه. ``هرچند یابوشی بهم خیانت کرد و منو به عنوان جفت خودش انتخاب نکرد اما آزاد کردنش از دست مینسکی کار اشتباهی نبود. ``

ولی اون روزا، نیوسوما به نظر ناراحت و عصبانی بود و ین شی رو مقصر میدونست. این فکرا نوعی دریای آشوبناک رو درون ذهن ین شی ایجاد میکنن. اون هر چقدر هم که در نظر شاگرداش فرد محترمی شده باشه، همچنان در کنار دوستان و هم دوره ای های سابقش، موجودی با افکار سطحی و رفتارای احمقانه است. موجودی که نمیشه بهش تکیه کرد.

ین شی که قدم قدم در حال نزدیک شدن به اتاق شخصی نیوسوماست، با برخورد یه توده ی انرژی مردانه...