برگذیدهی خدایان
قسمت: 31
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
هلا سعی میکرد جلوی اشکهایش را بگیرد اما موفق نمی شد و با بغض گفت:
"تو وقتی که پریدی توی دریاچه، بعد از ده دقیقه وقتی بیرون نیامدی، نگران شدم و اومدم توی دریاچه."
مکثی کرد و بعد گفت:
"وقتی چند متر به سمت عمق رفتم، تو توی آب بیهوش بودی."
مثل اینکه یک موقعیت خطرناک را پشت سر گذاشته بودم، ولی هنوز چیزهایی غیرقابل درک بودند...
اگر من داشتم خواب میدیدم، چرا توانستم با سیستم ارتباط برقرار کنم؟
به دستم نگاه کردم و گفتم، "یا اگر توهم بود، چرا کف دستم این نماد عجیب که شکل یک قلب با یک چشم در وسط آن است، ایجاد شده؟"
توهم چند نوع است، به طور کلی به سه دسته ذهنی، حسی و ترکیبی دستهبندی میشود.
و احتمال اینکه این نماد که روی کف دستم است برای من خطرناک باشد، زیاد است؛ پس بهتر است اقدامات لازم برای مقابله با خطر احتمالی را انجام دهم.
بعد به هلا نگاه کردم، لبخند زدم و گفتم:
"هلا، ممنون که نجاتم دادی."
و کمی سر او را نوازش کردم.
حالا باید کاری که قبل از اتفاق افتادن این چیزها میخواستم انجام دهم را، به پایان برسانم.
از جایم بلند شدم و وقتی خواستم بروم، ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب برگذیدهی خدایان را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

