چپتر 368: کنترل

سارا به شدت مجروح به نظر می‌رسید.

او به سختی می‌توانست راه برود، اما به راهش ادامه داد و نگاهش را به سمت عمق محل تمرین دوخته بود.

«برو..س...بروس.»

سخنان آرام او را فقط نوآ می‌توانست بشنود در حالی که به لنگیدن در جهت او ادامه می‌داد.

نوآ تقریباً به طور غریزی عمل کرد، او طلسم انتقال سریع را فعال کرد و درست در کنار او از راه دور خارج شد و در آنجا با بدنش از او حمایت کرد.

او در آن لحظه در منطقه تمرین بالاترین جایگاه را داشت، طبیعی بود که اولین کسی باشد که در آن صحنه واکنش نشان می‌داد.

سارا روی او افتاد، به محض اینکه از حمایت نوآ برخوردار شد، قدرتش او را رها کرد، اما او موفق شد قبل از بیهوش شدن آخرین التماس را انجام دهد.

«من رو پیش بروس ببر.»

سکوت در منطقه تمرین حکمفرما شد، نوآ بدن او را بازرسی کرد و متوجه شد که جراحاتش بسیار شدید است، حتی دانتیان او نیز زخمی شده بود.

دفترچه‌ای در دستانش ظاهر شد، او به سرعت رد ذهنی سث را پیدا کرد و قبل از اینکه سارا را با هر دو دستش بلند کند، پیامی فرستاد.

«روی رو مطلع کن، من اونو پیش رهبر میبرم.»

نوآ قبل از رفتن به سمت انتهای محوطه تمرین دستور داد، در حالی که به سمت غار بروس می‌رفت، حتی به شاگردان دیگر نگاه نکرد.

فقط چند دقیقه طول کشید تا او به منطقه‌ای رسید که قطرات نفس روی رتبه دیوارهای بنفش جمع شده بود، او می‌توانست سریعتر برسد اما نگران بود که سرعتش آسیب‌های سارا را بدتر کند.

او چند بار به ورودی غار بروس لگد زد، قطع کردن یک تهذیب‌کننده در حین تمرین می‌تواند خطرناک باشد، اما این یک اورژانس به نظر می‌رسید.

«کیه؟»

فریاد بلندی از غار طنین انداز شد، بروس به موقع آن را قطع کرد ولی انرژی ذهنی او دو نفر را بیرون غار را فرا گرفت.

در ورودی باز شد، بروس دید که نوآ چگو...