تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 651
فصل ۶۵۱. عبور
مصیبت هفتگی دقیقاً سر وقت رخ داد، درست مثل تمام موارد قبلی پیش از آن.
نوآ، شیطان پرنده و شیطان رویابین در یکی از آخرین نقاط امن موجود در دشت ایستادند و به رگبار صاعقه ی پیش رو خیره شدند.
«نفس» از دو ماه قرمز بیرون آمد و ابرهای سیاهی در آسمان آبی تیره میان آنها شکل گرفت.
سپس صاعقه ها شروع به برخورد بر روی زمین کردند.
سطح بُعد جداگانه شکننده و ضعیف بود، مصیبت، زمین جعلی را ویران و هر زمان که صاعقه ای به دشت برخورد میکرد، حفره های عمیقی در آن ایجاد میکرد.
بُعد جداگانه فوراً «نفس» را برای بازسازی قطعات تخریب شده فراهم کرد و ذخایر انرژی آن را بیشتر به پایان رساند.
چرخه ی تخریب و بازسازی برای کل طول مصیبت ادامه یافت.
سه تهذیبگر رده ی قهرمان در حالی که به ویرانی که آسمان و زمین می توانستند در دنیایی که قرار بود خارج از قلمرو آنها باشد ایجاد کنند، خیره شده بودند، حالت های جدی و خشکی بر چهره داشتند.
آنها میدانستند که به محض پراکندگی ابرهای سیاه، باید به سرعت حرکت کنند، استراتژی زنده رسیدن به آن طرف بُعد در ذهنشان واضح و روشن بود.
با این حال، آنها نمی توانستند حمله سازمان یافته ای را که آسمان و زمین قادر به انجام آن بودند، تحسین نکنند.
چنین صاعقه ی دقیق اما خشنی می توانست به هر کسی که فردیت مرتبط به اثرات مخرب و ویرانگر داشت، الهام و انگیزه ببخشد.
با این حال، منظره ی آنها به تنهایی حال شیطان پرنده را بد می کرد و نوآ نسبت به آن صاعقه ها انزجاری ذاتی داشت.
صحنه بسیار شبیه به چیزی بود که او در حین شکستن سطح دیده بود، وقتی که شاهد شکست گونه ی اژدهای نفرین شده، بود.
در مورد شیطان رویابین، فردیت او به سادگی با آن نیروی خشونت آمیز مطابقت نداشت.
ابرهای سیاه پس از نیم ساعت شروع به پراکنده شدن کردند و مصیبت به آرامی پایان یافت و محیط ویران شده ای را آشکار کرد که به سرعت در حال اصلاح بود.
نگاه خیره ی سه تهذیبگر رده ی قهرمان بر روی آن صحنه مردد نماند بلکه به محض ناپدید شدن آخرین ابر متمرکز شد.
سپس، آنها به سرعت دویدند.
هر وقت که نوآ به زمین زیر پایش ...
کتابهای تصادفی

